جستو جو

شخصیت

شخصیت

مقدمه

نوجوانی دوره خاصی از زندگی است که از لحاظ وی‍‍ژگیها و شرایطی که دارد که متمایز از سایر مراحل بوده و مورد توجه متخصصان رشد و روان شناسی رشد می‌باشد. در این دوره سنی، نوجوان وی‍‍ژگیهایی پیدا می‌کند که لزوم توجه و اعمال شیوه‌های برخورد مناسب را الزامی می‌سازد و از آنجایی که تحمل این شرایط و وی‍‍ژگیهای آن برای نوجوان نیز توام با مشکلاتی است عدم آگاهی اطرافیان و بویژه والدین و مربیان با شیوه برخورد با آنها می‌تواند مشکلاتی را به وجود بیاورد.

 یکی از این ویژگیهای مهم تمایل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمایل دارد تواناییها و نیرویهای خود را به معرض نمایش بگذارد و قدرت و توانایی خود را به اطرافیان ثابت کند. می‌خواهد یکه و تنها عمل کند و تا جایی که می‌تواند به اطرافیان و بوی‍ژه والدین خود تکیه نکند. استقلال طلبی زمینه اولیه ورود او به اجتماع را فراهم می‌سازد و او را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی آماده می‌کند. هر چند جهت‌گیری ناصحیح آن توام با مسائل و مشکلاتی برای او و اطرافیان خواهد بود.

استقلال طلبی نوجوان در خانواده

تا قبل از اینکه فرد به دوره نوجوانی پا بگذارد و خود را به عنوان یک فرد بزرگتر و نه یک کودک احساس کند والدین برای او جایگاه ویژه‌ای دارند. او یاد گرفته در کارها و زندگی خود به آنها تکیه کند چون آنها را قوی و قدرتمند می‌داند. افرادی که می‌توانند کارهای مهم را به تنهایی انجام دهند، قادر به انجام خیلی از کارها هستند که او قادر نیست و بطور کلی در کودکی فرد والدین خود به همه کار توان احساس می‌کند و در سایه آنها و با تکیه بر آنها فعالیتهای خود را انجام می‌دهد. کم کم با ورود به دوره نوجوانی طرز فکر و برداشت نوجوان نسبت به والدین تغییر می‌یابد.

او دیگر کمتر تمایل دارد فعالیتهایش را در حضور خانواده انجام دهد. بیشتر گرایش به حضور در گروه همسالان دارد و می‌خواهد استقلال خود را از خانواده هم به خانواده ، هم به خود و هم به همسالانش ثابت کند. بنابراین از هر گونه فعالیتی که او را وابسته به خانواده نشان می‌دهد دوری می‌کند. از نظر او خانواده باید روی توانایی و قدرت او حساب کنند و به او اعتماد داشته باشند چرا که او دیگر بزرگتر شده است و می‌خواهد خودش مسئولیت زندگی‌اش را به عهده بگیرد.

در این راستا خانواده با مشکلاتی چون سرباز زدن نوجوان از خواسته‌های آنها ، مخالفت ورزیدن با افکار و تمایلات آنها و اصرار در انجام فعالیتهای دلخواه خود مواجه هستند. بر این اساس نوجوان در این دوره سنی و بنا به وی‍ژگی استقلال طلبی می‌خواهد شغلی داشته باشد و حتی از لحاظ مالی نیز خود به تامین کننده نیازهایش باشد. در برخی فرهنگها و جوامع ممکن است نوجوان دست به اقداماتی چون ایجاد زندگی مستقل از خانواده اقدام کند. در این میان گروه همسالان نیز نقش مهمی دارند.

استقلال طلبی نوجوان در مدرسه

وی‍ژگی استقلال طلبی نوجوان در مدرسه نیز نمود پیدا می‌کند. در آنجا نوجوان قصد دارد استقلال خود را به معرفی نمایش بگذارد می‌خواهد هم به همسالان و هم به اولیا مدرسه بقبولاند که او دیگر بزرگ شده و خودش می‌داند چکار می‌کند. بر این اساس اولیاء مدرسه نیز با مشکلاتی با دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه مواجه هستند. کارکنان این مدارش باید آشنایی لازم را با وی‍ژگیهای نوجوانی داشته باشند و از مقابله و مخالفت و سرکوبی این ویژگیها خودداری کنند.

ایجاد سد و مانع در راه ارضا سالم این ویژگی معمولا نوجوان را به عناد جویی، سرخود بودن و یا احساس فقدان عدم اعتماد به نفس می‌کشاند. اولیاء مدرسه نمادی از والدین برای نوجوان هستند و به این صورت نوجوان احساس خود را نسبت به خانواده به اولیاء مدرسه منتقل می‌کند. استقلال طلبی نوجوان ممکن است به تشکیل گروههایی در مدرسه و همسالان بینجامد که با هدف مشترک ابراز استقلال طلبی هدایت می‌شود. معمولا نوجوانی که احساس استقلال طلبی بیشتری همراه با قدرت رهبری داراست هدایت گروه را به عهده می‌گیرد.

شیوه‌های برخورد با استقلال طلبی نوجوانان

در مرحله اول باید آشنایی کامل با ویژگیهای این دوران پیدا کرد و نمودهای عملی آن را در نوجوان مشخص کرد. هر چند اساس فعالیتهای مبتنی بر استقلال طلبی در نوجوانان مشترک است اما نمودهای عملی آن ممکن است قدری متفاوت از یکدیگر باشد. بر این اساس و با شناخت کافی از نیازهای نوجوان و با پذیرش این خصوصیت در نوجوان و بها دادن به آن مسیر این ویژگی را در جهت مناسب هدایت کرد.

می‌توان از این ویژگی برای اهداف مفید در خانواده و مدرسه استفاده کرد. مثل اعطاء مسئولیتهای خاص در خانواده و مدرسه به نوجوان و کنترل غیر مستقیم فعالیتهای او. در هر حال از مخالفت و تلاش در جهت خفه و خاموش نمودن این ویژگی باید خوددداری کرد. چنین رفتارهایی نوجوان را در ابراز و اثبات استقلال طلبی‌اش جزئی‌تر خواهد ساخت و یا به احساس عدم اعتماد به نفس او خواهد انجامید.

 

سنین نوجوانی برای بسیاری از خانواده ها، دورانی سخت و مشکل ساز است. نوجوانان ممکن است ایده ها، ارزش ها و یا باورهایی داشته باشند که با اعتقادات و ارزشهای والدینشان تفاوت زیادی داشته باشد. هر چند حل و فصل این مساله برای والدین، گاه بسیار سخت است، اما این مساله بخشی از روند طبیعی حرکت به سوی استقلال است. در ابتدا ممکن است والدین در برابر این تغییرات (یعنی مبارزه ی نوجوان برای کسب استقلال) مقاومت کنند اما مواجه شدن با این مساله امری اجتناب ناپذیر است.

چگونگی رفتار صحیح با نوجوان

والدین باید توجه کنند که برای کنار آمدن با این شرایط، هیچ نسخه ی از پیش تعیین شده ای وجود ندارد، چرا که ویژگیهای رفتاری هر نوجوانی مختص به خود اوست. اما در صورتی که به دنبال دریافت مجموعه ای از توصیه های کلی در مورد نحوه ی برخورد با فرزند نوجوانتان هستید به این مطالب توجه کنید:

برقراری روابط موثر با نوجوان

- به خاطر تغییرات سریعی که در دوران بلوغ رخ می دهد، نه تنها نوجوان بلکه والدین هم به نوعی دچار سردرگمی در ارتباط با هم می شوند. توجه داشته باشید که ویژگی شاخص نوجوانی حرکت تدریجی به سمت استقلال است، لذا والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا این مرحله را پشت سر گذارد نه اینکه مانع از رشد و تحول وی شوند.

- در اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی با هم همکاری کنید. سعی کنید راه حل و تصمیمی را انتخاب کنید که مورد قبول شما (پدر و مادر) و فرزندتان باشد.

به خاطر تغییرات سریعی که در دوران بلوغ رخ می دهد، نه تنها نوجوان بلکه والدین هم به نوعی دچار سردرگمی در ارتباط با هم می شوند

- ممکن است فرزند شما در برخی از زمینه ها، نظرات و دیدگاهی متفاوت از شما داشته باشد یا اصلاً کارها و اقداماتی را انجام دهد که شما نتوانید علت آن را درک کنید. سعی کنید رفتارهای نوجوان خود را با دید مثبت ببیند و درک کنید که نوجوان شما دارای ویژگیهای خاص خود است.

رابطه

- والدین تصور می کنند که همیشه مسئول سلامتی و نشاط نوجوانشان هستند، در حالیکه وقتی بچه ها به سن نوجوانی و بلوغ می رسند، وقت آن رسیده که به آنها فرصت دهید، خودشان تصمیم بگیرند و مسئول سلامت و تندرستی خود باشند. اجازه دهید اشتباه کنند و عواقب اشتباه خود را ببینند و تاوان آن را بپردازند و شما تنها در این شرایط می توانید نقش حامی و همراه را بازی کنید. برای اینکه آنها (نوجوان) درس موفقیت را بگیرند، باید اشتباه کنند.

نکات مهم در برقراری رابطه موثر

برای برقراری یک رابطه موفق با فرزند نوجوان خود به این مطالب توجه کنید:

- بیشتر از آنکه برای فرزند خود صحبت کنید، به حرفهای او گوش دهید.

بخاطر داشته باشید که خداوند به ما دو گوش و یک دهان داده، بنابراین بهتر است به جای آنکه دائماً زبان به نصحیت نوجوان خود باز کنید، به حرفها و دردودل های او گوش فرا دهید. نوجوانان تمایل فراوانی برای صحبت کردن با والدین خود دارند، البته به شرط آنکه به اندازه کافی سکوت کنید و فرصت لازم برای صحبت کردن به او را بدهید.

- زمان هایی را به نوجوان خود اختصاص دهید.

ممکن است نوجوان شما در مدرسه، با دوستان و یا با سرگرمی های مختلف خود (مانند کامپیوتر، اینترنت و…) خیلی سرگرم باشد. اما این شما هستید که باید با او ارتباط برقرار کنید و این فاصله را بشکنید. مکانها یا موقعیتهایی که مورد علاقه ی نوجوانتان است را انتخاب کرده و روابط تان را با وی از سر بگیرید.

- برای نوجوان خود حریم خصوصی قائل شوید.

نوجوانان علاقه ی زیادی به خلوت و تنهایی دارند. لذا این شرایط از آنها دریغ نکنید. اگر دیدید به اتاقش پناه برده و با خود خلوت کرده، دائماً خلوت او را نشکنید.

- علائق نوجوان خود را بشناسید.

گوش کردن به موسیقی، تماشای تلویزیون، رفتن به سینما و تئاتر و.. از علائق نوجوانان است. سرگرمی های مورد علاقه آنها را شناخته و حتی امکاناتی فراهم آورید که فرزندتان را در این سرگرمی ها، همراهی کنید.

- نقش والدین با محبت را ایفا کنید.

نوجوانان در کش و قوس، مرحله هویت یابی، با احساسات متناقض بسیاری مواجه می شوند و بنابراین نیاز دارند که مورد محبت و توجه والدین خود باشند. علاقه تان را در رفتار، نشان دهید، تولدشان را جشن بگیرید، اشتباهاتشان را ببخشید و فراموش کنید، به حرفها و مشکلات آنها گوش دهید و برای رفع مشکلاتشان، با آنها همدلی و همراهی کنید. همه ی این اقدامات در بهبود و ترفیع عزت نفس نوجوانان، نقش سازنده ای دارد.

نوجوانان تمایل فراوانی برای صحبت کردن با والدین خود دارند، البته به شرط آنکه به اندازه کافی سکوت کنید و فرصت لازم برای صحبت کردن به او را بدهید.

- ارتباطات منفی را به ارتباطات مثبت تغییر دهید

برای اینکه بتوانید ارتباطات منفی خود را به روابط مثبت تبدیل کنید به این پیشنهادات توجه کنید:

- با نوجوانان خود در مورد چگونگی داشتن یک ارتباط خوب، وارد بحث شوید و راهبردهایی را به یکدیگر پیشنهاد دهید.

- زمانیکه می خواهید در مورد مشکلات رفتاری فرزندتان، با او وارد بحث شوید، سعی کنید مطالب را مورد اولویت بندی قرار دهید. مثلاً رانندگی کردن بدون گواهینامه، شرکت در مهمانی های نامناسب، بیرون ماندن بیش از حد از خانه و… بهتر است مورد اولویت قرار گیرد. ولی برخی از رفتارهای دیگر مانند نامرتب بودن اتاق خواب و یا دعوا و مشاجره با خواهر و برادر، بهتر است به زمانهای دیگری موکول گردد.

- نوجوانتان را منضبط تربیت کنید

اختلاف نظر بین نوجوان و والدین اجتناب ناپذیر است. اما در هر حال در برخی از موارد، والدین باید مراقب رفتارهای نوجوانشان باشند و آنها را منضبط بار آوردند. نوجوان به یک انضباط همیشگی از طرف والدینی که دوستشان داشته باشند، نیاز دارند. اما اکثر والدین روشهای انضباطی شان را براساس آزمون و خطا یاد می گیرند. ولی ما در اینجا یک پیشنهاد بهتر داریم که قبل از اعلام هر نوع اعمال انضباط یا تنبیهی، آرام باشید. خیلی واضح و روشن درمورد مشکل پیش آمده فکر کرده و اختیارات خود را در نظر بگیرید. سپس یک تصمیم قابل اجرا بگیرید که محکم و منصفانه باشد. فراموش نکنید که هدف اصلی انضباط ، تنبیه نیست بلکه شامل آموزش و پرورش نوجوان برای ایجاد کنترل نفس و آماده کردن وی برای بزرگسالی است. این کار شامل پاداش ها، محدودیت ها و به تعویق انداختن امور لذت بخش است که البته باید متناسب با سن فرزندتان باشد.

هدف اصلی انضباط، تنبیه نیست بلکه شامل آموزش و پرورش نوجوان برای ایجاد کنترل نفس و آماده کردن وی برای بزرگسالی است.

- شنونده خوبی برای نوجوان خود باشید

زمانهایی را صرف گوش کردن به صحبتهای نوجوان خود کنید. برای مثال:

- واقعاً به حرفهای نوجوان خود گوش دهید.

مثلاً آنچه را که انجام میدهید متوقف کنید، تماس چشمی با او برقرار کنید و صحبتهایش را قطع نکنید.

- برای نظرات نوجوان خود ارزش و احترام قائل شوید و توجه کنید که او دیدگاهی متفاوت از شما نسبت به دنیا دارد.

- به جای ضمیر «تو» از ضمیر «من» استفاده کنید.

برای نمونه به فرزند خود نگویید که «تو هیچگاه به حرفهای من توجه نمی کنی و برای من توضیح نمی دهی که به کجا می روی» به جای آن بهتر است بگویید: «اگر برای من توضیح ندهی که کجا می روی من نگران تو می شوم»

- توجه داشته باشید که اگر به حرفهای نوجوان خود گوش نداده و توجه نکنید، او ارتباطش را با شما قطع می کند.

استقلال طلبی در کودکان مهم تر است یا در نوجوانان و ارتباط آن با شیوه‌های فرزندپروری

در واقع رشد استقلال طلبی از همان چند هفته ی اول زندگی - لحظه ای که طفل شروع به حرکت فعالانه در ارتباط با محیط می کند - آغاز می شود.

هنگامی که کشف می کند که ساده ترین پیج و تاب و حرکات در محیطش مؤثر می شود ، آنگاه مجذوب جریان تسلط فعالانه ی خویش بر محیط اطرافش شده ، اولین احساسات مربوط به استقلال را به تجربه در می آورد.

همراه با تسلط فعالانه، اثبات وجود ظاهر می شود ، کودک راه رفتن را می آموزد ، تکلم را آغاز می کند و نیز شروع به فهم چگونگی وضع جهان و تأثیر خودش بر آن می کند.

عامل سن همیشه برای سنجش آمادگی برای استقلال تنها ملاک نیست، اما هنگامی که کودکی وارد مدرسه می شود، باید به آن اندازه از علقه های خانوادگی رها باشد که قادر به ماندن در مدرسه و پیشرفت تحصیلی گردد.

برنامه های دبستان معمولا برای کودک متوسط تهیه شده و کودکی که به مرحله ی لازم از استقلال نرسیده باشد، در اثر ناکامی در محیط تصورش از خویشتن تا حدودی منفی شده، او را تا حدودی از تکاپو جهت استقلال باز می دارد.

کودک همراه استقلال با معنای موفقیت و شکست آشنا می شود. هر اندازه توانمندی کودک افزایش یابد، از وابستگی اش کاسته می شود، یعنی توانمندی فرد نسبت مستقیم با استقلال و نسبت معکوس با وابستگی دارد. هر اندازه استقلال افزایش یابد، انتظار رفتار معقول و معنی دار از فرد مستقل بیشتر خواهد شد و این انتظارات خود قیودی در برابر استقلال به شمار می آیند.

وابستگی

رفتار وابسته، میل یا نیاز به روابط همواره با حمایت دیگران، برای بیشتر شخصیت های در حال رشد، به طور مستقیم با تجربه ی اضطراب رابطه دارد. هنگامی که نتیجه  مشخص نیست، پاسخ ها قبلا آزموده نشده و موقعیت ها نا آشنا یا غیر منتظره هستند بیشتر مردمان با وجود تشویق دیگران احساس راحتی بیشتری می کنند (اضطراب کمتری دارند). کودک در حال رشد به طور طبیعی از طریق استقرار روابط با دیگران ، دلبستگی به حامیانش و یا به دست آوردن دوستانی که در مواقع لازم دست کمک و دوستی به طرف او دراز می کنند، خود را از چنین ترسی آزاد می کند. البته طفل در سال اول زندگی برای آسایش خود کاملا به دیگران وابسته است. با نضج استقلال به تدریج از وابستگی دست می کشد و می آموزد که در مواجهه با موقعیت های اضطراب آور بر قابلیت ها، مهارت ها و امکانات خود تکیه کند.

کودکی که در زندگی هرگز دچار اضطراب نشده است، به دیگران نیاز کمتری احساس می کند (البته این امر بعد از چند سال اول زندگی اوست). واقعیت امر این است که زندگی او را در برابر دعوی ها وتهدیدهایی قرار می دهد که باعث راندن او به سوی محدوده ی مطمئنی می شود که از مشکلات محفوظش می دارند.

استقلال یا وابستگی بر مبنای میزان آموزش کودکان در منع گرایش به دیگران - گرایشی که از خطر یا تهدید بر حذرشان می دارد و به آنها می آموزد که در مقابله با جهان محتاط باشند- بستگی دارد.

بنابراین اگر مادر مضطربی از زندگی هراسان است،  کودک را از مواجهه هایی که ممکن است موجب اضطراب شود یا سبب رنج روانی گردد، محافظت می کند، هنگامی که خطری کودکی را تهدید می کند، مادر پا درمیانی کرده، طفل را حمایت می کند که به نوبه ی خود موجب ادامه ی وابستگی شده، به  کودک فرصت استفاده از امکانات رفتاری خود را نمی دهد.

در واقع مادر به طور ضمنی به کودک می فهماند که قابلیت کافی ندارد و جنبه های شناختی و روانی - اجتماعی فرد نیز در حد محدودی رشد می کند.

وابستگی یا استقلال کودک به تقویت یا تنبیه هر یک از این دو نوع رفتار به وسیله ی والدین بستگی دارد. اگر کودک در اکثر مواقع برای وابستگی پاداش بگیرد، عکس‌العملهای او در مواجهه با مسائل، بیشتر به همین نحو خواهد بود.

به طور کلی دختران برای اتکا کمتر دچار تعارض می شوند. در جوامع غربی آن اندازه که از پسران انتظار رفتار مستقل دارند، از دختران ندارند گه ابن امر خود فشار روانی بر پسران را بیشتر می کند.

طبق نظر( ای کی بلر) E.K.beller علائم نوعی رفتار اتکایی عبارتست از اعمالی چون خواستاری توجه و کمک، نزدیکی یا تماس بدنی با دیگران.

استقلال وقتی بارز است که خود کودک بر مشکلات غلبه کند، کاری را شروع کند، کارهای معمولی شخصی را انجام دهد، یا کاری را تا اتمام آن رها نکند. تفاوت این دو شکل رفتار در اتکا به دیگران یا اتکا به خود است. البته انتظار بروز رفتار اتکایی یا غیر آن بر مبنای سن کودک است. اتکا یا استقلال نسبی بر مبنای سن مورد قضاوت قرار می گیرد و کودکی که مقتضای سن خود رفتار نکند از طرف همسالان خود طرد خواهد شد. کودکانی که به بزرگسالان متکی هستند با همسالان کمتر رابطه دارند و در نتیجه کمتر طرف توجه و احترام هستند.

بنابراین خصوصیت شخصیت اتکایی یا مستقل در اوایل کودکی نهاده می شود.

 

روشهای فرزند پروری

آنچه ما سبکهای والدینی و فرزند پروری می نامیم به ترکیب راه های پرورش کودک و صفات شخصیتی والدین اشاره دارد.

روان شناسی به نام دایانا یامریند چهار سبک والدینی را مطرح کرد که بسیاری از ابعاد والدین  شامل گرمی روابط ، کنترل کنندگی و رضایتمندی برای استقلال بیشتر را در بر می‌گیرد.

سبکهای مستبد، سهل گیر، طرد کننده - غفلت کننده وموثق.

 والدین مستبد (تنبیه گر) سختگیر و به طور مشخص نسبت به دیدگاه های فرزندانشان غیر حساس هستند. محترم شمردن دستورات و سنتها، اجازه ی فکر استقلال طلبی را از فرزندان آنان سلب می کند. از انجا که این قبیل والدین به دقت مراقب فرزندان خود می باشند، با تحمیل خواسته های خود به فرزندانشان مانع از شکل گیری خودگردانی در آنها می شوتد. این والدین برای حرف شنوی فرزندان خود از زور تنبیه استفاده می کنند.

والدین سهل گیر نسبت به فرزندان خود حساس هستند اما درخواستهای زیادی از آنان ندارند. آنان آسان گیر می باشند و از برخورد با کودکان اجتناب می کنند و اجازه می دهند تا خودگردانی قابل توجهی در فرزندانشان شکل بگیرد.

والدین طرد کننده - غفلت کننده که فارغ از زندگی کودکانشان هستند. آنها بی نظم می باشند و تظارت یا کنترل بر فرزندان خود ندارند. این قبیل والدین از فرزندان خود نه تقاضایی دارند و نه نسبت به نیازهای کودکانشان حساس هستند. در واقع آنها در مقایسه با سایر والدین حداقل درگیری عاطفی و هیجانی با فرزندانشان دارند.

والدین موثق، گرم، ثابت قدم و درگیر با مسائل فرزندانشان هستند که سه جنبه ی مهم این والدین است. آنها نسبت به تغییر نیازهای کودکان خود حساس هستند و در این زمینه از استدلال و متقاعد کردن برای تسلیم آنان استفاده می کنند. این والدین نقش های گوناگون را توضیح می دهند، درباره ی مسائل مختلف بحث می کنند و مشوق ارتباطات کلامی بین خود و فرزندانشان هستند. والدین موثق مجموعه ای از معیارها ی واقع گرایانه، نقش های روشن و فرصتهایی را برای دستیابی به احساس کفایت برای کودکانشان فراهم می کنند.

نتیجه گیری

همانطور که از مطالب فوق برمی آید، اهمیت استقلال در کودکی بیشتر است و خانواده‌ای که بستری را برای بروز این پدیده فراهم نکند:

الف) کودک در دوران نوجوانی اشتیاق کمتری برای کسب استقلال خواهد داشت و با وابستگی به والدین تشویش و اضطراب را از خود دور می کند

ب) حتی در صورت بروز استقلال طلبی هم به علت نبودن بستر لازم در خانواده نوجوان این میل خود را با روی آوردن به سیگار، مشروب و موادمخدر ارضا می کند. که این امور ناگفته پیداست که به هیچ وجه قابل قبول نیست.

پس بهتر است که در کو دکی میل استقلال طلبی را در کودک به صورت کاملا معقول و کنترل شده ایجاد کرد و رشد داد.

مسائل نوجوانان و طبقه بندی مسائل جوانان

والدین و مربیان به منظور شناخت مسائل نوجوانان و حل مشکلات آنان باید نیازهای این دوره را بشناسند زیرا عدم شناخت نیازها موجب ایجاد مشکلات بسیاری در نوجوانان می شود. آنها باید بتوانند در صورت لزوم، علت مشکلات به وجود آمده در نوجوانان را شناسایی کنند.

 

 

 

 

مسائل نوجوانان را می توان به چند دسته تقسیم نمود:

1- مشکلات جسمی:

نقایص عضوی، مشکل رشدی، رژیم غذایی و ترس از چاقی و لاغری جزء مشکلات مهم نوجوانان می باشد. گاهی اوقات نوجوانان از رشد خود، بیمناک بوده و رژیم های غذایی برای کاهش یا افزایش وزن اتخاذ می کنند. والدین باید به این امر توجه خاصی داشته باشند.

2- مشکلات شخصیتی:

از آنجا که در دوره بلوغ، نوجوان در حال شکل گیری شخصیت است ممکن است دچار بحران هویت گردد.

3- مسائل مربوط به خانه و والدین:

این مسائل در ارتباط با رابطه بین والدین و نوجوانان، رابطه نوجوانان با دیگر افراد خانواده مطرح می شود.

4- موقعیت اجتماعی:

از آنجا که نوجوان در دوره نوجوانی در صدد برقراری مناسبات اجتماعی است و در این زمینه به تمرین و مهارت می پردازد. لذا مشکلات بسیاری در این رابطه ممکن است به وجود آید.

5- مسائل جنسی:

تحولات بلوغ، نوجوان را به یک موجود جنسی تبدیل می نماید و همیشه در ذهن نوجوان سئوالات بسیاری در این زمینه مطرح است.

6- مسائل دینی و اخلاقی:

باورها و ارزشهایی که نوجوان در ذهن خود می پروراند .

7- مسائل مربوط به موفقیت تحصیلی:

برای نوجوان مسائل مربوط به مدرسه ، مطالعه ، موفقیت تحصیلی و رابطه با معلم نیز وجود دارد.

8- مسائل مربوط به شغل و مسائل اقتصادی:

به دلیل استقلال طلبی نوجوان ، نیازمند به مادیات می باشد.

9- بیماریهای روانی:

برخی از نوجوانان در اثر مشکلات زیاد، دچار اختلالات روانی می شوند که باید هر چه سریعتر شناسایی و درمان شوند.

10- مسائل اوقات فراغت:

به اوقات فراغت نوجوان باید اهمیت بسزایی داد. زیرا نوجوان نیازمند بازی و سرگرمی در اوقات فراغت است و عدم توجه به این اوقات می تواند موجب سردرگمی و روی آوردن به گروههای خلاف شود.

11- مسائل اعتیاد:

نوجوانان ممکن است در اثر مسائل عاطفی یا گسسته بودن خانواده هایشان دچار انحرافات و اعتیاد گردند.

12- بزهکاری:

اعمال خلاف دوره نوجوانی مشکلاتی را برای نوجوان ایجاد می کند. نوجوانان باید بدانند که در حد و مرز قانون رفتار کنند.

13- تضاد بین نسلها:

والدین و مربیان باید به مسئله تضاد بین نسلها نوجه کنند تا بتوانند مسائل نوجوانان را به حداقل برسانند، به خصوص در زمینه حل مشکلات می بایستی نوجوانان را هدایت کنیم تا با توجه به تواناییها و نیازهای، قادر به حل مشکلات خود باشند. 

راهکارهای حل مشکلات

والدین باید با نوجوانان ارتباط مستقینی داشته باشند تا بتوانند آنها را در حل مشکلات یاری نمایند. چنانچه راهکارهایشان مفید واقع نشد می بایستی از راهنمایی و مشاوره تخصصی استفاده کنند.

وقتی که صحبت از مشکل می شود منظور حل مستقیم مسائل نیست، بلکه باید فقط به او کمک کرد تا خود راه حل را پیدا کند. زیرا حل مستقیم مشکلات، قدرت حل مسائل را از نوجوانان سلب می کند، نوجوانی دوره آزمایش و کسب تجربه است.

بنابراین چنانچه دیگران مشکلات نوجوان را حل نمایند، نمی تواند تجربه کافی به دست آورد و در نتیجه مهارتها و عزت نفس وی کاهش یافته و نمی تواند فرد مستقلی شود. 

مراحل حل مشکل

به منظور حل مشکلات، اولین گام شناخت مسئله، تعریف آن و تشخیص مسئله از شبه مسئله است. گاهی اوقات واقعاً مسئله اصلی را تشخیص نمی دهیم و حل شبه مسئله، مشکلی را برطرف نمی کند و مشکل کماکان در حال اصلی خود باقی مانده و فقط وقت و انرژی ما به هدر رفته است.

نوجوان باید با راهنماییهای والدین و مربیان، مسئله را شناسایی نموده و سپس حل کند. در غیر اینصورت اگر قادر به حل مشکل نبود والدین به او کمک می کنند.

گام بعدی ارائه راه حلهای مختلف برای حل مشکل می باشد. این امر مستلزم مرور مسئله به طور ذهنی و ارائه راه حلهایی برای آن می باشد. در این مرحله خود نوجوان باید مسئول حل مسئله باشد. زیرا این امر موجب کسب تجربه و مهارت در وی، مسئولیت پذیری و افزایش اعتماد به نفس وی خواهد شد.

نوجوان باید یاد بگیرد که راه حلهای مختلفی برای حل مسئله ارائه دهد نه فقط یک راه حل. این امر موجب خواهد شد که نوجوان به کسب تجربه و خلاقیت نائل گردد، در مواقع ایجاد مشکل، درمانده، افسرده و ناتوان نشود و حتی مانع بروز مشکل می شود.

نوجوانان باید بدانند که در حل مشکلات به کمک و راهنمایی دیگران از جمله والدین ، مربیان و بزرگسالان نیاز دارند. 

 

طبقه بندی مسائل جوانان

موضوع درس این جلسه پیرامون طبقه بندی مسائل جوانان است. عمده ترین مسائل نوجوانان را در پانزده مقوله تقسیم کردیم. در این جلسه توضیحاتی را در مورد آنها ارائه می دهیم. 

انواع مسائل و مشکلات جوانان

1- روابط نامناسب با والدین:

در این رابطه مباحثی از جمله احترام به شخصیت جوانان، ارتباط و احترام متقابل و تفاهم بین والدین و جوانان مورد بررسی قرار می گیرد.

2- انتخاب شغل: در اینجا مسئله استقلال مالی مطرح می گردد. یکی از عمده ترین شاخصهای جوانی ، داشتن شغل است.

 3- روابط نامناسب با مربیان و بزرگسالان: مثلاً جوانانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند در زمینه درک متقابل و افکار بزرگسالان و مربیان دچار مشکلاتی هستند.

4- عدم وجود امکانات آموزشی: جوانانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند با کمبود امکانات آموزشی موجه می شوند.

5- نداشتن نقش و جایگاه مناسب در اجتماع: جوانان گاهی در اکتساب موقعیتی در اجتماع و ارتباط با دیگران دچار مشکلاتی می شوند.

6- گذراندن اوقات فراغت: در اوقات فراغت ، یادگیریها و کسب دانش به صورت غیر رسمی صورت می گیرد که موجب شکوفایی رغبت و انگیزه در جوانان می گردد.

7- رعایت نکردن قانون، انحرافات و بزهکاری: جوانانی که دچار رفتارهای ضد اجتماعی بوده و هدف مشخصی در زندگی ندارند ، رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه ای دارند.

8- اعتیاد: روبرویی جوانان با شکست یا عدم رعایت مسائل قانونی می تواند موجب پناه آوردن جوانان به اعتیاد شود .

9- ازدواج و انتخاب همسر: این مشکل یکی از بزرگترین مسائل جوانان به شمار می رود . زیرا ناسازگاری و طلاق با نفوذ والدین در امر ازدواج و انتخاب شغل ارتباط نزدیکی دارد و جوانان ناگزیرند که به خواسته های والدین خود در زمینه ازدواج توجه کنند .

10- نظام وظیفه: جوانانی که پس از اتمام تحصیلات متوسطه ، تحصیلات خود را ادامه می دهند ، باید دوره سربازی را بگذرانند و این زمینه دچار مشکلاتی می گردند .

11- تضاد ارزشها: جوانان و والدین در زمینه نگرش ها و ارزشها با یکدیگر تفاوتهایی دارند و این اختلاف و تضاد در بین جوانان و اجتماع نیز وجود دارد.

 12- عدم وجود استقلال: از آنجا که جوانان در زمینه مالی و شغلی به خانواده و اجتماع وابسته هستند ، در زمینه استقلال با مشکلاتی مواجه می گردند.

 13- مسئله همزیستی بدون تفاهم: جوانان ممکن است در اجتماع زندگی تصنعی داشته باشند و با یکدیگر تفاهم نداشته باشند.

14-مسائل فردی و گروهی: به دلیل رغبت جوانان به شرکت در جلسات عمومی و تشکیل گروههای مختلف ، گاهی دچار معضلات و مشکلاتی می شوند . 

15- مقبولیت و خودنمایی: بنابراین ممکن است بین والدین و جوانان احترام متقابل وجود نداشته و دارای ارزشها و هنجارهای متفاوتی باشند . زیرا والدین انتظار دارند که جوانان بر حسب ارزشها و باورهای آنان عمل کنند .

گاهی اوقات والدین انتظار دارند جوانان شغل یا رشته تحصیلی مورد قبول و علاقه آنها را انتخاب کنند . گاهی جوانان با توجه به کمبود شغل ، انگیزه کمتری در زمینه برنامه ریزی و داشتن هدف دارند و در نتیجه در اثر بیکاری دچار انحراف و بزهکاری می شوند. به همین علت، یکی از عمده ترین ویژگی های بارز دوره جوانی، داشتن شغل و هویت شغلی است.

 داشتن شغل موجب استقلال مالی جوانان و اجرای برنامه ریزیهای آنان برای آینده و کسب موفقیت خواهد شد. گاهی اوقات جوانان در اجتماع پذیرفته نمی شوند و حتی تحت عنوان کودک نیز قلمداد می شوند و با انتقاد از جوانان موجب سرخوردگی و فاصله گرتفن آنها از اجتماع می شوند.

یکی از ویژگیهای بارز جوانی، همکاریهای گروهی است. جوانان بر اساس افکار و عقاید مشترک با گروهها مشارکت دارند. هر چند ممکن است در فعالیتهای گروهی با یکدیگر تفاهم نداشته باشند.

از نظر شخصیتی جوانان پیرامون موارد مختلفی به تفکر می پردازند. یکی از ویژگیهای خوب این دوره فاصله گیری جوان از والدین و کسب شناخت از خود می باشد.

از آنجا که دوره سربازی دارای سبک منظم و مشخصی می باشد، جوانان می توانند طریقه برنامه ریزی منظم را در این دوره یاد بگیرند.

چگونگی انتقاد از نوجوان

از ویژگی های عمده نوجوانی کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است. به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد.

«نوجوان دوستدار کسب شخصیت است»

برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود:

۱) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران

۲) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان

برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند، دچار عدم تعادل روانی می شود.

اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.

در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد:

- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد.

- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم.

در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم: تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم. روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم.

اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود.

آلپورت می نویسد: انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است.

جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند. تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید.

برای مرحله دوم یعنی پذیرش شخصیت از طرف پدر و مادر و اطرافیان چه کنیم؟

می توان با زبان این پذیرش را در نزد دوستان و اقوام و خانواده بیان کرد.

می توانیم با عمل به او ثابت کنیم که شخصیت او را پذیرفته ایم، برای رسیدن به این هدف باید او را به عنوان مشاور در خانواده به خودمان نزدیک کنیم.

حضرت پیامبراکرم (ص) فرمودند: پس از ۱۴سالگی با فرزندتان مشورت کنید.

باید در مسائل مختلف نظر نوجوان را پرسید و نباید فکر کرد که در اثر مشورت، نوجوان گستاخ می شود.

نوجوانان ثابت کرده اند که اگر به آنان اعتماد کنیم، برای حفظ اعتماد و تقویت آن دست به هرکاری می زنند که خودشان را شایسته نشان دهند.

حضرت علی (ع) با عبارت زیبایی در این زمینه رابطه تکریم شخصیت و غلبه بر گناهان را بیان فرموده اند: کسی که شخصیتش مورد احترام دیگران قرار گرفت، لغزش ها و شهوت ها در نظرش بی ارزش می شوند.

« دومین ویژگی دوره نوجوانی، استقلال طلبی نوجوانان است »

نوجوانان به دلیل این که خودشان را در آستانه یک انسان کامل شدن می بینند، علاقه به کسب استقلال در زندگی دارند.

در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد. هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم: تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم.

این استقلال از نظر اقتصادی و مالی مطرح می شود. نوجوانان می خواهند برای خودشان درآمدی هرچند اندک داشته باشند. این علاقه به تملک و استقلال نسبی با خصوصیات نوجوانان کاملاً هماهنگ است. کسی که ظرف دو و سه سال آینده وارد اجتماع خواهد شد و نقش یک فرد بالغ را ایفاء خواهد کرد باید خودش را برای این جهش آماده کند.

نوجوان می بیند که به زودی از خانواده جدا می شود و بنابراین باید درآمد نسبی برای خودش داشته باشد تا بتواند قطع وابستگی از خانواده کند و در ضمن بتواند لیاقت خود را ثابت کند. این مسائل باعث نگرانی نوجوان در این دوره می شود که آیا من می توانم بدون وابستگی به خانواده زندگی کنم ؟ و…

از این رو استقلال نسبی که نوجوان با تمام علاقه به دنبال آن می رود، شامل عدم دخالت پدر و مادر در کلیه مسائل نوجوان می شود. یعنی نوجوان اگر احساس کند، شما در تمام مسائل او دخالت می کنید در مقابل شما جبهه گیری می کند و عکس العمل منفی نشان می دهد و رنجیده خاطر می گردد. برخورد صحیح با نوجوان این نیست که ما در تمام مسائل او دخالت کنیم.

برخی از مسیرهای زندگی در فردای نوجوان چنان است که اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.

 ناسازگاری و بزهکاری در نوجوانان 

هر جامعه ای برای رفتارهای قابل قبول معیارها و هنجارهای معینی دارد;رفتاری که از این هنجارها انحراف قابل توجهی داشته باشد،نابهنجار محسوب می شود.افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهای جامعه و یا سازمان باشند، همنوا و یا سازگار و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پایبند نباشند، افرادی ناهمنوا و ناسازگار می باشند. مفاهیم بهنجاری و نابهنجاری در جوامع گوناگون و نیز در زمانهای مختلف در یک جامعه متفاوت است .

پیشگیری از جرایم نوجوانان بیشتر یک مساله اجتماعی-روانی است.جرایم اجتماعی نوجوانان نشانه ای از یک وضع اجتماعی نامطلوب  برای آنهاست و افزایش میزان جرایم آنها حاکی از آن است که باید توجه بیشتری به ضوابط موجود در اجتماع بشود.هماهنگی لازم بین آداب و رسوم اجتماعی به وجود آید تا موازنه رشد روانی و عاطفی نوجوانان به علت تغییراتی که در ضوابط اجتماعی  و اقتصادی به وجود می آید، بر هم نخورد. باید به این مساله توجه داشت که کودکان دشوار و نوجوانان بزهکار متعلق به گروه خاصی از جامعه نیستند که از نظر طبقاتی در سطح پایین تری قرار داشته و یا از نظر خانوادگی به نوعی بیماری روانی دچار باشند، بلکه اینها کودکانی معمولی و باهوش هستند که به علت فشارهای عاطفی و عوامل نامساعد محیط خارج، دچار خطاکاری می شوند. وضع بد مسکن، شرایط زندگی غیر بهداشتی، فقر و عدم نظارت و سرپرستی والدین، عوامل مهمی هستند که در این امر موثرند. بیش از نیمی از این نوجوانان متعلق به خانواده هایی هستند که به علت مرگ و یا متارکه پدر و مادر از هم پاشیده شده اند و یا در خانواده پدر و مادر وجود داشته ولی عواملی که همزیستی، انطباق و هماهنگی در آنها ایجاد کند، وجود نداشته است. پدر و مادر به علت اشتغال به کارهای زیاده از حد در سرپرستی و نظارت بر تربیت کودکان، کوتاهی کرده و کودک بدون سرپرست و بدون مواخذه و احساس هیچ گونه مسئولیتی بی بند وبار بزرگ شده است. گاه ممکن است کودک چنین احساس کند که وجودش در خانه به حساب نمی آید ویا نسبت به او تبعیض قائل می شوند.

طبق مطالعاتی که به عمل آمده اغلب کودکان دشوار و نوجوانان بزهکار متعلق به بخش هایی از شهر هستند که دارای جمعیتی بیش از حد و خانه های نامناسب برای زندگی عادی می باشند.درخانواده های مرفه که محدودیت اقتصادی وجود ندارد و حتی در خانواده هایی که کودکان از آرامش بیشتری برخوردار بوده و نسبت به هیچ یک از مسائل خانواده احساس مسئولیت نمی کنند گهگاه نابسامانی های خانوادگی موجب بروز رفتارهای غیر طبیعی در نوجوانان شده و موضوع به پلیس و دادگاه های نوجوانان کشانیده می شود. از نظر اصولی عوامل ایجادکننده بزهکاری در جوانان در خانواده های ثروتمند یا فقیر اگرچه ظاهرا متفاوت می باشند ولی در میزان بزهکاری آنها فرق چندانی را نشان نمی دهد.

علل بروز رفتارهای نابهنجار در میان نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم نمود:

عوامل معطوف به شخصیت; عوامل فردی; عوامل اجتماعی

عوامل شخصیتی: این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آن ها اشاره می شود.:

ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار و کجرو:معمولا ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار، بی قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولا از نظر مرتکب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این گونه رفتارها ناپسند شمرده نمی شود. افراد روان رنجور و روان پریش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آن ها را رعایت می کنند. اعمال و شیوه های رفتاری این گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل می کند و موجب می شود که رعایت ارزش های اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسوال رفته و آن را به پایینترین سطح عمل تنزل دهد.این گونه افراد به پیامد عمل خود نمی اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوت های خود یک سویه می باشند. این نوع شخصیت ها عمدتا از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار کرده، پای بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی می روند که جلب توجه کنند .

-عوامل فردی

در حوزه عوامل فردی، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

 آرزوهای بلند; خوش گذرانی و لذت طلبی; قدرت، استقلال و عافیت طلبی; زیاده خواهی; بی بندوباری و لاابالی گری; بی هویتی و بی هدفی در زندگی.

افراد گاهی اوقات برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی و مدینه فاضله ای که رسانه های ملی و یا ماهواره ها تبلیغ می کنند، مرتکب جرایم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب جرایم را فقط یک کار تفننی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند. با اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار نماید، ولی فقط به خاطر اینکه در چند روز زندگی خوش باشند، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند .

گاهی نیز افراد از نعمت خانواده و والدین عاطفی برخوردارند، اما به خاطر شکست در تحصیلات و ناتوانی در ادامه تحصیل، تحقیر معلمان و فشارهای بی مورد والدین مجبور می شوند خود را به گونه ای دیگر نشان دهند . و این حکایت از میل به استقلال طلبی، قدرت طلبی و یا عافیت طلبی در نوجوانان و جوانان دارد که به دلیل عدم ارضای صحیح آن دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند.عده ای از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و عدم تربیت صحیح و عدم هدایت درست این غریزه طبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند.گاهی هم عده ای ممکن است دارای زندگی مرفهی باشند و هیچ گونه کمبود مالی و عاطفی نداشته باشند، ولی به دلیل اینکه روحیه فاسدی دارند و - به اصطلاح - بی بند و بار و بی هویت اند و یا هدفی در زندگی ندارند، میل به بزهکاری پیدا می کنند.

خانواده ها چگونه می توانند با استقلال طلبی نوجوانان تعامل برقرار کنند؟

دو چیز برای نوجوان از اهمیت بالائی برخوردار است: هویت و استقلال.

این دو به عبارتی، خط قرمز نوجوان هستند. هویت و استقلال بزرگ ترین و مهمترین سرمایه ی زندگی نوجوان به شمار می آیند.

او حاضر نیست بر سر این سرمایه با کسی معامله کند. هر کسی به استقلال و هویت نوجوان احترام بگذارد از او حرمت می بیند و هر کسی آن را نادیده انگارد و یا هدف ملعبه و استهزاء خویش قرار دهد کینه و نفرتش را نصیب خود می سازد.

بهترین راه احترام گذاشتن به استقلال نوجوان تصمیم نگرفتن به جای او و ایجاد شرایط مناسب برای اظهار آزادانه ی افکارش است.

گاهی والدین می کوشند احترامشان به استقلال نوجوان را به طور مستقیم و در قالب جمله هایی بیان کنند که برای او چندان رضایت بخش نیست و چنگی به دل نمی زند . برای مثال ، جمله هایی از قبیل (( از تو خوشم می آید))، «جوان ! برای خودت مرد شده ای» ، «آفرین به دخترم» ، «من به استقلال تو احترام می گذارم» ، «من هیچ وقت در کارهای تو دخالت نمی کنم» ، از نظر نوجوان بیش از حد تصنعی و ساختگی هستند و ماهیت درونی والدین را نشان نمی دهند.

والدین به جای بیان جمله های مستقیم و تشدید سوء تفاهم نوجوان، می توانند از جمله های غیر مستقیمی استفاده کنند که هدف شان در وهله ی نخست  نوجوان نیست اما تاثیری شگرف بر او می گذارد. برای نمونه، پدر می تواند به اعضای فامیل بگوید «من برای پسرم خیلی احترام قائلم» یا «نظر پسرم نظر من هم هست» یا «خیلی وقت ها به حرف های پسرم گوش داده ام و دیده ام که تحلیل درستی از مسایل دارد» یا اطمینانی که به پسرم دارم سبب می شود بعضی کارهای مهم را به او محول کنم» و ...، اگر چه مخاطب مستقیم این سخنان فامیل پدر است لیکن پدر به طور غیر مستقیم پسرش را مورد خطاب قرار می دهد. بدین طریق احترامش را به او اظهار می دارد. مادر نیز می تواند در گفتگو با خواهر خود جملاتی غیر مستقیم حاکی از احترام والدین به عملکرد و استقلال دخترشان به زبان آورد. چنین جملات و عباراتی شک و سوء ظن نوجوان را خنثی می کنند و صداقت والدین را نشان می دهند.

والدین علاوه بر بیان جملات غیر مستقیم می توانند احترام خویش به استقلال نوجوان را عملا به او نشان دهند. بدین منظور، پدر و مادر می توانند مسئولیت برخی کارها را به نوجوان بسپارند، از او در باره کارهای گوناگون نظرخواهی کنند، پول تو جیبی اش را زیاد کنند، وقتی در اتاقش خلوت کرده است مزاحمش نشوند، به او دستور ندهند، نصیحتش نکنند و ....

متاسفانه چنین تعامل درستی وجود ندارد. ممکن است ما با دو طیف مشکل دار مواجه باشیم . از سویی سخت گیری ها و محدودیت هایی که مناسب با توانایی ها و خواست‌های فرزند نوجوان شان نیست و آن ها را عاصی می کند، از سویی تساهل و عدم برقراری مرزهای مناسب که باعث می شود نوجوان در مهار کردن تکانه ها و خواسته هایش مشکل پیدا کند.

حتی ممکن است خانواده هایی هم زمان، در مورد فرزندان نوجوان خود هر دو نوع رویکرد نادرست را در برقراری قانون نشان دهند. یعنی قانون بیش از اندازه سخت گیرانه برای دختران و بیش از اندازه چشم پوشانه برای پسران خود داشته باشند. که البته در این مورد موقعیت بدتر است. هم اعتراض به نامناسب بودن رفتار والدین وجود دارد هم اعتراض به یکسان نبودن قانون و برخورد والدین با یک رفتار خاص در فرزندان. احساس تبعیض و سردرگمی فرزندان را بیشتر می کند.

رفتار متناقض پدرها و مادرها که نسبت به دختران سخت گیری بیشتری از پسران نشان می دهند و دختران شان را بیشتر از پسران شان محدود می کنند، باعث می شود که احساس عدم رضایت از خانواده و میل به فرار در دختران این خانواده ها افزایش پیدا کند.

وقتی می توانیم با نوجوانان ارتباط برقرار کنیم که حرف او را بشنویم، مشکلات او را بفهمیم، دوستش بداریم و برای او ارزش قائل شویم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع  و مآخذ:

1: روان شناسی بلوغ و نوجوانی؛ روان شناسی رشد 2 - آقا محمدیان حمید رضا؛ حسینی سید مهران - چاپ دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول تابستان 84

2: روان شناسی رشد - آرونفرید ژوستین؛ بیلی نانسی و همکاران - مترجم: رحمانیان نورالدین - چاپ اول 1364 - انتشارات آگاه

3: روان شناسی رشد (1و2) - وندر زندن جیمز - ترجمه: گنجی حمزه - چاپ اول1384 - ویرایش دوم - نشر سالاوان

4: نظریه های رشد،مفاهیم و کاربرها - کرین ویلیام - ترجمه: خوی نژاد غلامرضا؛ رجایی علیرضا - انتشارات رشد 1384

5: روان شناسی رشد (1و2) با نگرش به منابع اسلامی_ مصباح هادی؛ زارعان محمد جواد ودیگران_ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) چاپ اول1374

www.seemorgh.ir

www.daneshnameh.roshd.ir

arj87www.persianblog.i

shahidsegard.blogfa.com

www.shaparakdaily.ir

www.donyayekoodak.blogfa.com

 


ارسال دیدگاه
دیدگاه شما بعد از تایید در قسمت نظرات نمایش داده خواهد شد.
لطفا نام را وارد نمایید.
لطفا متن دیدگاه را وارد نمایید.