جستو جو

پیش بینی میزان افکار خودکشی با توجه به شیوه های فرزند پروری در دانش آموزان

پیش بینی میزان افکار خودکشی با توجه به شیوه های فرزند پروری در دانش آموزان

چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی پیش بینی میزان افکار خودکشی به وسیله شیوه های فرزندپروری انجام شده است.

روش: نمونه این مطالعه 325 نفر(194 دختر و 131 پسر) از دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه شهر شیراز در سال تحصیلی 91- 1390 می باشند که به روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به طوری که از نواحی 4 گانه شهر شیراز، ناحیه 3 و از این ناحیه سه دبیرستان دخترانه و سه دبیرستان پسرانه به شکل تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افکار خودکشی بک و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد. داده ها به کمک روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، خی دو، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: خرده مقیاس های سبک مقتدرانه و سبک استبدادی والدین، از ابعاد مقیاس شیوه های فرزند پروری، میزان افکار خودکشی را به ترتیب به صورت معکوس و مستقیم پیش بینی کردند(P<0/01).همچنین فراوانی افکار خودکشی در بین دانش آموزان دختر به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان پسر است(P<0/01).

نتیجه گیری: خانواده یک کانون فرهنگی- اجتماعی مهم و موثر بر جنبه های روانی فرزندان به شمار می آید. با افزایش ارتباط و انسجام در خانواده و همچنین آموزش شیوه های صحیح فرزندپروری می توان به کاهش آمار خودکشی کمک کرد.

واژه های کلیدی: افکار خودکشی، شیوه های فرزندپروری، دانش آموز

 

 

Prediction the rate of suicidal thoughts regarding parenting style in students

Younes Fatehi[5]Mojtaba Bakhti[6], Farzad porgholami[7], Maryam Azar‌ Afrooz[8]

Abstract

Goal: The present study was done with aim that how the parenting styles could predict rate of suicidal thoughts.

Method: 325 subjects (194 females and 131 males) of the third grade high school students in Shiraz city in academic year 1390- 91, through multi-stage randomly sampling method were selected, So that of the shiraz city four-fold areas, the third area and in of area three high school girls and three boys high school. The applied methods in this study are Beck suicidal thoughts questioner and parenting styles founded by Baumrind. Data statistical methods Pearson correlation, chi-square analysis of variance analysis and multiple regression were applied.

Results: The authoritative style and parental authoritarian style subscales could predict the order the rate of suicidal thoughts direct and inverse (p<0/01). The frequency of suicidal thoughts among female students was significantly more than male students (p<0/01).

Conclusion: The family as a socio-cultural center could affects psychological aspects of children. With increased communication and cohesion in families and also teaching proper parenting style can help reduce the thoughts suicide rate.

Keywords: suicidal thoughts, parenting style, students

 

 

 

مقدمه

هر خانواده‌اي شيوه‌هاي خاصي را در تربيت فردي و اجتماعي فرزندان خويش به كار مي‌گيرد، اين شيوه‌ها كه شيوه‌هاي فرزندپروري[9] ناميده مي‌شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ... مي‌باشد(هاردي و همكاران[10]، 1993). شيوه‌هاي فرزندپروري يك عامل تعيين‌كننده و اثرگذار است كه نقش مهمي در آسيب‌شناسي رواني و رشد فرزندان بازي مي‌كند. طبق دسته بندی بامریند شیوه های تربیتی والدین در یکی از سبک های فرزندپروری مستبدانه، مقتدرانه و سهل گیرانه قرار می گیرد. والدین مستبد معمولا دارای تعامل سرد همراه با کنترل زیاد با فرزندان هستند، در حالی که والدین مقتدر، کنترل همراه با رابطه گرم و پاسخگویی به فرزندان را شیوه خود می دانند. در مقابل والدین سهل گیر از فرزندان خود انتظارات اندکی داشته و هیچ گونه کنترل و پاسخگویی هم نسبت به آنان ندارند(رجایی و همکاران، 1387). بحث در مورد هريك از مشكلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش‌ها، رفتارها و شيوه‌هاي فرزندپروري تقريبا غيرممكن است. همچنین روانشناسان مدت هاست عنوان کرده اند که عملکرد والدین بر شکل گیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تاثیر معناداری دارد. بر همین اساس نظریه ها و مکتب های زیادی به این مهم پرداخته اند. بر اساس مدل آسیب پذیری- استرس در آسیب شناسی روانی پژوهش های زیادی نقش عوامل مربوط به خانواده را به عنوان عامل زمینه ساز در آسیب پذیری فرد مورد بررسی قرار داده اند(هریس و کرتن[11]، 2002). در این میان پیاژه[12](1954) و بالبی[13](1969؛ به نقل از گانتی و بوری[14]، 2008) معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدل هایی در درون سازمان شناختی فرد می شود و به عنوان عدسی هایی عمل می کنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می دهند. پژوهش های زیادی به بررسی رابطه سبک های فرزندپروری و عملکرد والدین با علائم اختلالات روانشناختی و رفتارهای مختل پرداخته اند(پریوات[15]، 2003؛ هیدگرکن[16]، 2004؛ فرزاد فرد و هومن، 1387). همچنین حجم وسیعی از پژوهش ها به بررسی اثرگذاری طرحواره های ناکارآمد در علائم اختلالات روان شناختی پرداخته اند(مارمون و همکاران[17]، 2004؛ هریس و کرتن، 2002؛ تورس[18]، 2002؛ لوپر[19]، 2003؛ گریفیث[20]، 2003؛ ترنر، رز و کوپر[21]، 2005).

از طرفی خودکشی یکی از معضلات بهداشت روان است. بر اساس گزارش رسمی سال 1996 سازمان بهداشت جهانی هر ساله حداقل 500 هزار نفر در جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند. مطالعات مربوط به خودکشی سه پدیده مهم را بررسی می کند که شامل افکار خودکشی، اقدام به خودکشی و خودکشی می باشد(مارسنکو، فیشمن و فریدمن[22]، 1999). افکار خودکشی عبارتی است که بر وقوع هرگونه اندیشه خود تخریبی دلالت دارد. این افکار طیفی از اندیشه های مبهم در مورد خاتمه زندگی تا خودکشی را در بر می گیرد. شیوع سالانه افکار خودکشی در افراد بالغ 3/2 تا 6/5 درصد گزارش شده است. تخمین زده می شود، 24 درصد افرادی که فکر خودکشی را گزارش می کنند، در نهایت به سمت اقدام می روند(ون هیرینگن[23]، 2001). به عبارتی افکار خودکشی خود یک عامل خطر برای خودکشی محسوب می شود(گرولگر، توموری و کاکمور[24]، 2003). مطالعات جدید همه گیرشناسی نشان می دهد که شیوع اقدام به خودکشی در میان نوجوانان به طور چشمگیری رو به افزایش است و شیوع آن در دانش آموزان دبیرستانی به 5/3 تا 11 درصد می رسد. در اغلب تحقیقات مربوط به اقدام به خودکشی سنین 15 تا 24 سال دوره پرخطر اقدام به خودکشی محسوب می شود. در ایران نیز خودکشی همانند اغلب کشورهای جهان در چند دهه اخیر افزایش قابل ملاحظه ای یافته است(محسنی، 1372). در زندگی اکثر کودکان و نوجوانان، خانواده همواره یک تکیه گاه محسوب می شود و نخستین مدرسه سلامت روان است، از این رو شناخت به موقع و آگاهی از مشکلات عاطفی و روانی خانواده می تواند به کاهش خودکشی کمک کند(مشکاتی، 1381). افکار خودکشی با واکنش های نامتعارف به استرس نظیر مصرف الکل و مواد مخدر، درگیری با والدین، فرار از منزل و بدبینی به آینده، رابطه نزدیکی دارد. مک کییوون و همکاران[25](1998) در یک مطالعه طولی که بر روی نوجوانان آمریکایی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کارکرد بد خانواده با رفتارهای خودکشی همبستگی مثبت و معنادار دارد. کینگ و همکاران[26](2001)، بیان می کنند که محیط خانوادگی ضعیف و نظارت پایین والدین با افکار خودکشی در ارتباط است. در مطالعه ای دیگر بیوترایس[27](2000 و 2001)، نشان داد که قربانیان خودکشی فشار های خانوادگی بیشتری را نسبت به گروه کنترل تجربه کرده اند و مشاجره با یک عضو خانواده معمولا یکی از پیش بینی کننده های رفتار خودکشی در 70 درصد موارد می باشد. مورفی[28](2000)، معتقد است داشتن روابط اجتماعی سالم و ارتباط داشتن با دیگران به عنوان یک وسیله حفاظتی در مقابل خودکشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است(مورفی، 2000؛ به نقل از جمشیدزاده، 1383). یزدانی(1375) و شاه محمدی (1372)، نیز در مطالعه خود درگیری و تشنج در خانواده را از عوامل تاثیرگذار بر اعتماد به نفس، ناامیدی و سوق دادن آزمودنی ها به سمت رفتار خودکشی بیان کردند. همچنین در بعد حمایت خانوادگی پژوهش های زیادی نشان داده اند که حمایت خانوادگی می تواند به عنوان سپری در مقابل افکار و رفتارهای خودکشی گرایانه عمل کند.

با توجه به نمونه های ذکر شده در بالا و با توجه به گستردگی دامنه عوامل مختلف فردی و اجتماعی موثر در خودکشی، در این پژوهش سعی شده است از میان عوامل محیطی- اجتماعی به عوامل مربوط به خانواده به ویژه سبک های فرزندپروری والدین پرداخته شود.

فرضیه های پژوهش

1-     فراوانی افکار خودکشی در دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر بیشتر است.

2-     بین میزان افکار خودکشی دانش آموزان و سبک های فرزندپروری والدین همبستگی معناداری وجود دارد.

روش، جامعه و نمونه

این پژوهش با توجه به هدف و روش جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم مقطع متوسطه(شاخه نظری) ناحیه 3 شهر شیراز(2081 نفر) می باشد، که از بین این تعداد 325 دانش آموز(194 دختر و 131 پسر) به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به این ترتیب که از بین نواحی 4 گانه شهر شیراز، ناحیه 3 و از بین تمامی مدارس متوسطه این ناحیه، 3 مدرسه دخترانه و 3 مدرسه پسرانه، و از بین کلاس های پایه سوم هر مدرسه نیز دو کلاس به طور تصادفی انتخاب شدند. در مرحله آخر پرسش نامه افکار خودکشی بک، بین تمامی دانش آموزان کلاس های انتخاب شده، پخش و جمع آوری گردید، همچنین پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند نیز توسط والدین این دانش آموزان تکمیل گردید.

ابزارهای پژوهش

پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا بامریند: این پرسشنامه در سال 1972 توسط دیانا بامریند طراحی شد. 30 پرسش این پرسشنامه سه شیوه فرزندپروری را می سنجد؛ 10 پرسش، شیوه مقتدرانه، 10 پرسش، شیوه مستبدانه و 10 پرسش، شیوه سهل گیرانه را مورد سنجش قرار می دهد. الگوی پاسخدهی به پرسش ها بر مبنای مقیاس 5 درجه ای لیکرت می باشد. این پرسشنامه در پژوهش های متعددی مورد بررسی قرار گرفته و اعتبار و روایی آن در حد مطلوبی گزارش شده است. بوری(1991)، از روش بازآزمایی، پایایی این ابزار را در مادران و پدران به ترتیب برای شیوه سهل گیرانه 81/0 و 77/0، شیوه مستبدانه 86/0 و 85/0 و برای شیوه مقتدرانه 78/0 و 88/0 گزارش کرده است. وی همچنین روایی تشخیصی این پرسشنامه را معتبر گزارش کرده است. بر این اساس روش مستبدانه پدر رابطه معکوس با سهل گیری(38/0-)، و روش مقتدرانه(48/0-) او دارد و مستبد بودن مادر نیز رابطه معکوسی با سهل گیری(50/0-) و اقتدار(52/0-) او دارد. در ایران اسفندیاری(1374) روایی و پایایی این پرسشنامه را مطلوب گزارش کرده است.

مقیاس بک برای افکار خودکشی (BSSI): یکی از ابزارهای مورد استفاده در مطالعات مربوط به افکار خودکشی می باشد، که شامل 19 پرسش است و هر پرسش از صفر تا دو نمره می گیرد، بنابراین جمع نمرات از صفر تا 38 متغیر است. همبستگی درونی این آزمون 89/0 درصد و پایایی بین آزماینده آن 83/0r = می باشد(دانیتز[29]، 2001). اعتبار همزمان این آزمون با مقیاس سنجش خطر خودکشی، معادل 69/0r = و 001/0P< به دست آمد(داچر و دالری[30]، 2004). نمره گذاری نهایی این آزمون به این صورت بود: 3-0 فاقد افکار خودکشی، 11- 4 دارای افکار خودکشی کم خطر و 38- 12 دارای افکار خودکشی پرخطر. این آزمون در ایران ترجمه و مطالعات مقدماتی برای اجرای آن در مرکز مطالعات شناخت و رفتار بیمارستان روزبه انجام شد(کاویانی، 1380).

روش تحلیل داده ها

داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 در دو سطح توصیفی(میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی) و استنباطی(خی دو، تحلیل واریانس یک راهه و رگرسیون چندگانه) تجزیه و تحلیل شد.

یافته های پژوهش

در این مطالعه، 325 دانش آموز دختر و پسر شرکت داشتند. که از این میان 131(3/40 درصد) پسر و 194(6/59 درصد) دختر بودند. بر اساس مقیاس افکار خودکشی، دانش آموزان دارای افکار خودکشی شدید، 58 نفر(8/17درصد)، دانش آموزان دارای افکار خودکشی متوسط، 84 نفر(8/25 درصد) و دانش آموزان فاقد افکار خودکشی، 183 نفر(4/56 درصد) بودند. به عبارتی، 6/43 درصد دانش آموزان دارای افکار خودکشی بودند. یافته های مربوط به این تحلیل در جدول 1 نشان داده شده است.

 

 

 

 

 

جدول 1) توزیع فراوانی افکار خودکشی بر حسب متغیر جنسیت

متغیر

زن

مرد

جمع

 

خودکشی(کل)

فراوانی

درصد فراوانی

فراوانی

درصد فراوانی

فراوانی

درصد فراوانی

194

7/59 %

131

3/40 %

325

100 %

دارای افکار خودکشی شدید

39

12 %

19

8/5 %

58

8/17 %

دارای افکار خودکشی متوسط

52

16 %

32

8/9 %

84

8/25 %

فاقد افکار خودکشی

103

7/31 %

80

7/24 %

183

4/56 %

 

یافته های مربوط به میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش(افکار خودکشی و شیوه های فرزندپروری)، در جدول 2 نشان داده شده است.

جدول2) یافته های توصیفی متغیرهای پژوهش

متغیر

میانگین

انحراف معیار

افکار خودکشی

52/7

8/9

سبک مقتدرانه

56/24

5/9

سبک مستبدانه

69/13

8/8

سبک سهل گیرانه

00/20

3/5

 

برای بررسی فرضیه اول یعنی معنادار بودن تفاوت بین فراوانی افکار خودکشی در بین دانش آموزان پسر و دختر، از آزمون آماری خی دو استفاده شد. یافته های مربوط به این تحلیل در جدول3 نشان داده شده است.

جدول3) مقایسه فراوانی افکار خودکشی بر حسب متغیر جنسیت

متغیر

دارای افکار خودکشی‌شدید

دارای افکار خودکشی‌متوسط

فاقد افکار خودکشی

جمع کل

خی دو χ 2

 

df

 

سطح معناداری

                        مذکر

جنس                

                       مونث

19

32

80

131

 

212/12

 

1

 

003/0

39

52

103

194

 

همچنین تحلیل های رگرسیونی برای بررسی فرضیه دوم پژوهش انجام شد و روابط همبستگی بین متغیرهای پژوهش به روش ارزیابی ماتریس همبستگی بررسی گردید. یافته های مربوط به این تحلیل در جدول 4 نشان داده شده است.

 

 

 

جدول4) ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش

متغیرها

خودکشی

مقتدرانه

مستبدانه

سهل گیرانه

خودکشی

1

 

 

 

مقتدارنه

**835/0-

1

 

 

مستبدانه

**853/0

**876/0-

1

 

سهل گیرانه

060/0-

075/0

074/0-

1

                                                      P<0/01**                                                                                                                                                   

در نهایت برای بررسی این فرض که شیوه های فرزندپروری پیش بینی کننده معناداری برای میزان افکار خودکشی دانش آموزان می باشد، روش آماری رگرسیون چندگانه به شیوه (Enter)، به کار برده شد. نتایج این تحلیل در جداول 5 و 6 ارائه شده است.

جدول5) تحلیل واریانس به منظور تعیین نقش متغیر پیش بین در تبیین واریانس متغیر ملاک

 

مجموع مربعات

(S.S)

درجه آزادی

(df)

میانگین مربعات

(M.s)

آماره‌ی آزمون

(F)

ضریب تعیین

(R2)

سطح معناداری

(sig)

رگرسیون

877/23687

3

959/7895

086/337

757/0

002/0

خطا

151/7519

321

424/23

 

 

 

کل

028/31207

324

 

 

 

 

 

جدول6) نتایج بررسی ضرایب رگرسیون جهت تعیین نقش متغیرهای پیش بین در متغیر ملاک

متغیر

ضرایب رگرسیون استاندارد نشده(B)

ضرایب رگرسیون استاندارد شده(Beta)

آماره ی آزمون

(t)

سطح معناداری

(sig)

مقدار ثابت

086/9

 

694/3

003/0

سبک مقتدارنه

393/0-

381/0-

700/6-

002/0

سبک مستبدانه

571/0

518/0

104/9

005/0

سبک سهل گیرانه

013/0

007/0

257/0

797/0

 

همانگونه که جدول 2 نشان می دهد، تفاوت در فراوانی افکار خودکشی دانش آموزان دختر و پسر در سطح 01/0 معنادار است(P<0/01)، به عبارتی فراوانی افکار خودکشی در بین دانش آموزان دختر به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان پسر است. در جدول 4 نیز، نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که 75 درصد از تغییرات مشاهده شده در میزان افکار خودکشی دانش آموزان مربوط به تفاوت در شیوه های فرزندپروری والدین آن ها می باشد. همچنین با توجه به جدول 5، نتایج تحلیل رگرسیون شیوه های فرزندپروری بر فراوانی افکار خودکشی دانش آموزان بیانگر این است که از بین سه سبک فرزندپروری، به ترتیب سبک مستبدانه و سبک مقتدرانه بیشترین توان پیش بینی کنندگی را برای افکار خودکشی دانش آموزان دارند؛ در حالی که سبک فرزندپروری سهل گیرانه نتوانست میزان افکار خودکشی در دانش آموزان را به طور معناداری پیش بینی کند.

بحث

در این پژوهش نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده های به دست آمده در جهت تایید فرضیه های پژوهش بود. در این پژوهش 325 دانش آموز دختر و پسر پایه سوم مقطع متوسطه از نظر وجود افکار خودکشی مورد بررسی قرار گرفتند، که 6/43 درصد دانش آموزان دارای افکار خودکشی بودند. در مطالعه فیلد، دیگو و ساندرز[31](2001)، این رقم در جوانان با میانگین سنی 2/17 سال، 18 درصد و در مطالعه مارسنکو و همکاران(1999) در طیف سنی 17- 16 سال، رقم 70 درصد به دست آمده است. نتایج این پژوهش در ارتباط با بیشتر بودن فروانی افکار خودکشی دختران نسبت به پسران با یافته های پژوهشی همتی(1383)، محمدی(1389) که در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده بودند که فراوانی افکار خودکشی در بین پسران بیشتر از دختران است، مغایرت داشت؛ ولی با یافته های مسکنی(1383)، رضائیان(1384)، یاسمی و همکاران(1381)، حسن زاده(1366)و یاسمی(1377) همسو می باشد. همچنین نتایج به دست آمده از این پژوهش در ارتباط با نقش شیوه های فرزندپروری در افکار خودکشی دانش آموزان با یافته های بیوترایس و همکاران(2000)، برانت و همکاران[32](1994)، مک کییوون و همکاران(1998)، کینگ و همکاران(2001) و حسن پور(1358) همخوان است. همانطور که می دانیم در تببین رفتارهای پرخطر از جمله خودکشی تنها یک یا چند عامل معدود دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل تعامل عوامل متعددی چون عوامل اجتماعی، محیطی، خانوادگی و فردی می باشد. بررسی ها نشان داده است که پیشگیری و آموزش در کنترل خودکشی نقش موثری را ایفا می کند. از سویی خانواده یک کانون فرهنگی- اجتماعی مهم به شمار می آید و نقش مهمی در پیشگیری از مسائل آسیب زای افراد در آینده دارد، لذا با آموزش شیوه های فرزندپروری صحیح می توان به کاهش آمار خودکشی کمک کرد. از جمله محدودیت های موجود در تحقیق حاضر انتخاب جامعه آماری از میان دانش آموزان سال سوم بود که از قدرت تعمیم پذیری آن می کاهد. با این حال، نتایج این پژوهش لزوم تدوین برنامه های آموزش خانواده را برای مسئولان روشن تر ساخت. برنامه هایی که والدین را با ابعاد مختلف شیوه های فرزندپروری و آثار و پیامدهای آن آشنا کند، و با توجه به مزایای سبک فرزندپروری مقتدرانه، بر آموزش و ترویج آن تاکید بیشتری نماید. در نهایت یافته های پژوهش حاضر می تواند زمینه لازم را جهت مداخله برای پیشگیری و کنترل خودکشی در میان دانش آموزان فراهم گرداند.

منابع

اسفندیاری، غ(1374). بررسی شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و مادران کودکان بهنجار و تاثیر آموزش مادران بر اختلال رفتاری کودکان. پایان نامه فوق لیسانس، انستیتو روانپزشکی تهران.

جمشیدزاده، ف و همکاران(1383). روند خودکشی و اقدام به خودکشی در استان ایلام:1380- 1372. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی،(12)3، 345- 325.

حسن پور، م(1358). بررسی تحلیل آمار اقدام به خودکشی. پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران.

حسن زاده، م و همکاران(1366). بررسی دویست مورد خودکشی. مجله دانشکده پزشکی اصفهان. سال 6، شماره 22، صص 59- 47.

رجایی، علیرضا و همکاران(1387). رابطه سبک های فرزندپروری والدین و فرار نوجوانان از خانه، چکیده مقالات سومین آسیب شناسی خانواده،صص:175-6.

رضائيان، م(1384). اپيدميولوژي خودكشي. مجله دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي. سال سوم، شماره 1.

شاه محمدی، د(1372). گزارش جامع از پروژه تحقیقاتی ادغام بهداشت روان در مراقبت های بهداشتی اولیه در روستاهای شهر کرد.

فرزادفرد و هومن(1387). نقش شیوه های فرزندپروری در کاهش استرس مادران و مشکلات رفتاری دانش فرزندان. مجله بهار روانشناسان ایران.(15)4، 292- 277.

کاویانی، ح(1380). مصاحبه و آزمودنی های روانی. انتشارات: پژوهشکده علوم شناختی، تهران.

محسنی، م(1372). بررسی علل و عوامل موثر بر افزایش نرخ خودکشی در استان ایلام. استانداری ایلام، دانشگاه تهران.

محمدی، س(1389). تاثیر سبک های هویتی بر افکار خودکشی در دانشجویان. مجله علوم رفتاری، دوره ی 5، شماره 1، صص67- 61.

محمدی، غ(1389). بررسی همه گیر شناسی و علت شناسی اقدام به خودکشی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی در بین مراجعین اورژانس بیمارستان 22 بهمن. فصلنامه اصول بهداشت روانی، شماره 24، صص 27- 125.

مسکنی، ز(1383). نگاهی به خودکشی و علل آن در جامعه. ماهنامه ی اجتماعی ، فرهنگی ، آموزشی اصلاح و تربیت . سال سوم. شماره ی ۳۱ . تهران:صص23- 21

همتی، ن و همکاران(1383). فراوانی افکار خودکشی در دانش آموزان دبیرستانی آبدانان استان ایلام. تازه های علوم شناختی، سال 6، شماره 1 و 2.

یاسمی، م و همکاران(1377). بررسی همه گیر شناسی موارد اقدام به خودکی در شهر کرمان. مجله اندیشه و رفتار. سال 3، شماره 4، صص 27- 15.

یاسمی، م و همکاران(1381). همه گیر شناسی خودکشی از طریق پزشکی قانونی در استان کرمان. مجله اندیشه و رفتار. سال هفتم، شماره 4، صص12- 4.

یزدانی، س(1375). بررسی ویژگی های روانشناختی نوجوانان دارای اقدام خودکشی و مقایسه آن ها با نوجوانان دچار اختلالات روانی و نوجوانان عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد. انستیتو روانپزشکی تهران.

 

Baumrind, D. (1972). Current patterns of parental authority. Developmental Psychology 4(1), 1–103.

Beautrais, A. L. (2000). “Risk Factors for Suicide Among Young People”, Australian Newzealand Journal of Psychiatric, Vol. 34.

Beautrais, A. L. (2001). Child and adolescent suicide in New Zealand. Australian and New Zealand of Psychiatry, 35, 647-653.

Brent, D. A., Perper, J. A., Moritz, G., Baugher, M., Roth, C., Balach, L., & Schweers, J. (1993). Stressful life events, psychopathology, and adolescent suicide: A case control study. Suicide and Life-Threatening Behavior, 23, 179-187.

Buri, J.R. (1991). Parental authority questionnaire. Journal of personality Assessment.

57(1), 110-119.

 

Danitz, M. (2001). Suicide an unnecessary death. London. UK.

 

Ducher, J.L., & Dalery, J. (2004). Concurrent validation of suicidal risk assessment Scale (RSD) With the Beck’s Suicidal Ideation Scale. Encephala, 30, 249-254.

Field, T., Diego, M.E., & Sanders, C. (2001). Adolescent suicidal ideation. Adolescence, 36(142), 241-248.

Griffith. (2003). Combining Schema-Focused Cognitive Therapy and Psychodrama: A Model for Treating Clients With Personality Disorders. Journal of Psychotherapy, Psychodrama, & Sociometry. 55, 4, 128- 140.

Groleger, U., Tomori, M., & Kocmur, M. (2003). Suicidal ideation in adolescence an indicator of actual risk. Israel Journal of Psychiatry and Related Sciences, 40, 202-208.

Gunty, & Buri ( 2008). Parental Practices and the Development of Maladaptive Schemas Online Submission, Paper presented at the Annual Meeting of the Midwestern Psychological Association (Chicago, IL, May 2008). 33 pp.

Hardy, D. F., Power; T. G & Jaedicke, S. (1993). Examining the relation of parenting to children's coping with every day stress. Child Development, vol. 64, p:18-48.

Harris and Curtin. (2002). Parental Perception, Early Maladaptive Schemas and Depressive Symptoms in Young Adult. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, . 405-416.

Heidgerken. (2004). Direct and Indirect Effects of Parenting and Children's Goals on Child Aggression. Journal of Clinical Child and Adolescent Psychology, 33, 4, 684-693.

King, R. A., Schwab-Stone, M., & Flisher, A. J. (2001). Psychological and risk behavior correlates of youth suicide attempts and suicide ideation. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 40, 837- 846.

Loper (2003). The relationship of Maladaptive Beliefs to Personality and Behavioral.

Marcenko, M., Fishman, G., & Friedman, J. (1999). Reexamining adolescent suicidal ideation: A developmental perspective applied to a diverse population. Journal of Youth and Adolescence, 28, 121-138.

Marmon and et all .(2004). Images of mother, Self, and God as predictors of dysphoria in non-clinical samples. Personality and Differences, 36, 1669-1680.

Prevatt (2003). The contribution of parenting practices in a risk and resiliency model of children’s adjustment . British Journal of Developmental Psychology, 21, 469–480.

Torres (2002). Early Maladaptive Schemas and Cognitive Distortions in Psychopathic and Narcissism. Available in eprints.anu.edu.au/archive/00002617/01/02whole.pdf.

Turner, Rose & Cooper (2005). Parental bonding and disorder symptoms in adolescents:

The meditating role of core beliefs. Eating Behaviors 6. 113-118

Van Heeringen, K. (2001). Understanding suicidal behavior. Wiley & Sons.

 


[1].کارشناس ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه فردوسی مشهد(نویسنده مسوول)      

Tel: 07212249040       E-Mail: younesfatehi@gmail.com

[2].کارشناس ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه فردوسی مشهد

[3].کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور شهرستان فراشبند

[4].کارشناس ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه شیراز

1. MA of General Psychology, Ferdowsi University of Mashhad. Corresponding Author: younesfatehi@gmail.com   Tel: 07212249040

2. MA of General Psychology, Ferdowsi University of Mashhad

3. MA of Exceptional Children Psychology, Tehran University

4. MA of General Psychology, Shiraz University

1.parenting styles

2.Hardy & et al

3.Harris & Curtin

4.Piaget

5.Bowlby

6.Gunty & Buri

7.Prevatt

8.Heidgerken

9.Marmon & et al

10.Torres

11.Loper

12.Griffith

13.Turner, Rose & Cooper

1.Marcenko, Fishman & Friedman

2.Van Heeringen

3.Groleger, Tomori & Kocmur

4.Mc Keiwoon

5.King & et al

6.Beautrais

7.Morphi

1.Danitz

2.Ducher & Dalery

1.Field, Diego & Sanders

2.Brent & et al


ارسال دیدگاه
دیدگاه شما بعد از تایید در قسمت نظرات نمایش داده خواهد شد.
لطفا نام را وارد نمایید.
لطفا متن دیدگاه را وارد نمایید.