جستو جو

ازدواج سالم

ازدواج سالم

مقدمه
ازدواج یکی از رویدادهای مهم زندگی است واز نظر اجتماعی به عنوان پیوندی با ثبات و هدفمند میان زن و مرد شناخته می شود. هر چند ازدواج به عنوان یک عمل ارادی تابع خواست، تمایلات و دیدگاه های فردی است اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، ازدواج رادرارتباط متقابل با متغیرهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و حتی سیاسی قرار می دهد .ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی واجتماعی وفرهنگی اورا نیزتنظیم مینماید و به عنوان هنجاری پذیرفته شده در همه کشورهای دنیا به حساب می آید. زمان و میزان احساس نیاز به همدم و همسر در بین افراد، متفاوت و از شدت و ضعف های نامساوی برخورداراست. برخی از افراد در سنین نوجوانی این نیاز را احساس نموده و مبادرت به ازدواج می کنند، برخی دیگر در سنین جوانی و تعدادی نیز پس از سپری کردن دوران جوانی مبادرت به ازدواج می کنند. البته باید اشاره نمود که در جوامع سنتی، قبل از اینکه هریک از این نیازها خود نمائی کند والدین یا اطرافیان برای فرزندان خود همسر انتخاب میکنند.
اگر به تعویق افتادن سن ازدواج، به افزایش سرمایه های انسانی فرد منجر گردد و فرد بادید بازتر و اندیشمندانه تر همسر خود را انتخاب نماید می توان گفت که این تاخیر نقش مثبتی در زندگی فرد خواهد داشت. ولی در بسیاری از مواقع افزایش بیش از حد سن ازدواج باعث سرخوردگی های عاطفی و روانی در فرد می شود که حتی افزایش توانمندی های فرد هم نمی تواند این سرخوردگی ها را درمان نماید. به طور کلی    می توان گفت که ازدواج باید در سن مناسب انجام شود، نه آن قدر زود که صرفا مبتنی  بر غرایز جنسی یا اجبارهای اقتصادی باشد و نه آن قدر دیر که منجر به بروز اختلافات روانی - اجتماعی یا حتی آسیب های اجتماعی گردد.


تعریف ازدواج
ازدواج یک پیوند مقدس، عقلانی و عاطفی بین دونفر است برای رسیدن به یک خانواده مستقل که در سایه آن فرد به دریافت حس آرامش، هماهنگی، همدلی و همسویی در زندگی نایل می گردد. در عین حال عاملی برای رشد ، شکوفایی، تکامل طرفین و رفع نیازهای اساسی انسان است.
ازدواج سالم رابطه ای عاطفی است که طی آن فرد علاوه بر ارضای نیازهای جنسی به احساس ارزش، اعتماد، امنیت و دریافت محبت واحترام دست پیدا می کند.در این رابطه مرزها روشن است، احترام متقابل وجود داشته و انتخابهای فردی محترم شمرده می شود. قدرت در یک سیستم عادلانه تقسیم  و رابطه ها تعریف شده و مشخص است درچنین ازدواجی رابطه جنسی سالم برقرار است.1
درازدواج سالم نیازهای طبیعی انسان با روشی سالم تامین می شودوتامین سلامت و آرامش فرد مانع از بروز اختلالات روانی می گردد.
ازدواج سالم
خانواده سالم
پیشگیری از فساد وتباهی
جامعه سالم
ازدواج های سالم
فرزندان سالم
متعهد و مسئول ساختن افراد

هدف ازدواج
مهمترین هدف ازدواج ، تحصیل آرامش روانی و سکون قلبی زن و شوهر در سایه برقراری روابط عاطفی و اجتماعی بسیار نزدیک آن ها با هم است .

از اهداف دیگر ازدواج می توان به موارد زیراشاره کرد :
1- خود کفایی و استقلال
دختر و پسر قبل از ازدواج تابع خانوده پدری خود هستند و مایل به استقلال می باشند. در تصمیم گیری استقلال ندارند و ناچارند از قوانین و ضوابطی که به وسیله پدر و مادر در خانواده اعمال می شود پیروی کنند . لیکن با ازدواج زندگی دختر و پسر دگرگون می شود و شکل جدیدی به خود می گیرد و استقلال می یابند .
2- ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد :
نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد بر اساس تعالیم مکتب اسلام یکی از مهم ترین و شاید اولین انگیزه ازدواج محسوب می شود . ازدواج در حقیقت کانونی تشکیل می دهد که در آن زن و مرد احساس آرامش کنند.
3- تامین نیاز های جنسی :
انسان دارای مجموعه ای از نیاز ها و غرائز است که عدم ارضا یا ارضای ناقص هر کدام از این غرایز موجب تزلزل در شخصیت فرد می گردد. یکی از نیرومند ترین غرایز انسان غریزه جنسی است که با ازدواج ، این نیاز نامین گشته و مسیر طبیعی خود را می یابد . اسلام ، عمل جنسی را در جای خود نه تنها منفور نمی داند بلکه یک سنت و عبادت می شمارد .
4- تولید و بقای نسل :
از دیگر نتایج مهمی که در ازدواج مطرح است ، تولید مثل و بقای نسل است . به بیان دیگر ، تولد انسان هایی که نیازمند تربیت و پرورش صحیح هستند از اهداف اساسی ازدواج محسوب می شود . وجود فرزندان ، باعث گرمی ، پویایی و صفای کانون خانواده ، و انگیزه ای برای دوام زندگی و احتمالاً کاهش درگیری های زن و شوهر است .
5- تکامل روحی و معنوی:
یکی دیگر از انگیزه های ازدواج کمک به رشد و تکامل زن و مرد است . زیرا مجموعه گرم و صمیمی و فضای پر مودت و محبت خانواده ، فرصتی برای تبادل اندیشه ها ، رشد اجتماعی ، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده فراهم می کند . زن و مرد در زندگی مشترک و خانوادگی ، از تشویق ها ، حمایت ها، رهنمود ها و کمک های یکدیگر بهره مند می شوند و در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی ، از تعاون و همکاریی های یکدیگر یاری می طلبند . به همین دلیل ، برخورداری از وجود همسری مومن و شایسته ، یک از بزرگترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود .
6- سلامت اجتماعی :
بدون تردید ، یک از انگیزه های مهم ازدواج ، تامین سلامت جسم و روان زن و مرد از طریق ارضای نیاز های جسمانی و روانی است . نیاز به آرامش خاطر، نیاز به معاشرت ، نیاز به درد دل کردن برای غمخوار ، نیاز به تشویق و تمجید ، نیاز به مقبولیت و مورد توجه واقع شدن ، نیاز به محبت و ... اگر به درستی و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند ، نابسامانی ها و زیان های فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی پدید می آورند .
7- دوستی ، محبت و عشق :
انسان در هر سن و مرحله ای از زندگی خود به محبت یکی احتیاج دارد و علاقمند است که دیگران او را دوست بدارند و مورد مهر و محبت آنان قرار گیرد . یک از راه های مهم و موثر برای ابراز مهر و محبت و برقراری دوستی بین زن و مرد ، ازدواج است .  

مزایای ازدواج  و اهمیت آن
ازدواج یکی از زیباترین وپربارترین حوادث زندگی انسان به شمار می رود. هیچ رابطه ای جز ازدواج  نمی تواند در کنار رفع نیازهای جسمی و روابط عاطفی بین زن و مرد، کاهش اضطراب و احساس آرامش را تامین نماید. ازدواج در تمام فرهنگها و ملل مختلف همراه با جشن و سرور و شادمانی است. مردم همیشه برای شروع زندگی یک زوج جوان جشن می گیرند و شادی به راه می اندازند.
تشکیل خانواده علاوه بر تاثیر وضعی، نتایج مثبت و موثری بر جا می گذارد که موجب ارتقاء سطح افراد جامعه در زمینه هایی چون بهداشت، تعلیم وتربیت، اقتصاد، فرهنگ و ... می گردد. از جمله می توان به شرایط بحرانی و حاد برای افراد اشاره نمود که چگونه می توانند از همدیگر محافظت نمایند و مراقب هم باشند. رفع نیازهای بدنی شامل نیاز به غذا، مسکن، محل مناسب برای حفاظت از عوامل مخاطره آمیز ، محل مناسب استراحت ، تمدد قوا و نیاز جنسی در کانون خانواده امکان پذیر  می گردد. تامین این نیازها در خارج از کانون خانواده هم از نظر اقتصادی و هم بهداشتی با مشکلاتی همراه است. مثلا تامین غذا در منزل هم ازنظر اقتصادی به صرفه است هم از نظر بهداشتی سلامتی فرد را تامین می کند. همچنین در کنار همسر غذا خوردن میتواند نیاز اجتماعی فرد را برای مراوده ، تبادل محبت، عشق و علاقه تامین نماید.

مشكلات و موانع ازدواج
ازدواج جوانان امروزه با مشكلات متعددی روبروست كه در زمينه هاي مختلف قابل بررسي است.
يكي از مشكلاتي كه جوانان مجرد براي ازدواج ابراز میكنند نداشتن شغل ودرآمد كافي براي شروع زندگي است. اين  مشکل به سيستم فكري وطرز نگرش آنها به زندگي باز مي گردد بسياري از جوانان ما با تفكر همگرا و شيوه حل مسئله يك راه حلي به زندگي نگاه مي كنند و هميشه به دنبال راه حل هاي ساده و آسان هستند در حاليكه اگر به دور و  بر خود خوب نگاه كنند متوجه مي شوند راههاي زيادي براي كسب درآمد حلال و شغل مناسب وجود دارد.
كارآفريني نياز به خلاقيت و فكر واگرا دارد. براي رسيدن به اين طرز نگرش بايد اطلاعات و آگاهي در مورد امور شغلي ومحيطي كه فرد در آن زندگي مي كند بالا رود. سطح انتظارات واقعي و معقول باشد، فرد بايد فرصت ها را مغتنم بشمارد و انتظار  نداشته باشد يك شبه ره صد ساله برود. پله هاي ترقي را بايد يكي يكي بالا رفت و اين امر به گذشت زمان نیازدارد.ارزوها و اهداف بلندمدت قابل دست يافتن  است درصورتی كه صبر و تحمل وجود داشته و فرد دارای افکارمثبت وسازنده باشد .همچنین وجود برنامه ريزي دقیق و منظم در زندگی وکار لازم است.توجه به نکات زیر توصیه می گردد:
1-    شناخت استعدادها
2-    اعتماد به نفس
3-    تفکر مثبت
4-    امیدواری
5-    شناخت فرصتهاوموقعیتهای موجود
6-    آزمودن فرصتها خارج ازحرفه ورشته تحصیلی  
7-    شور وشوق برای انجام کار واتمام آن

  موانع و مشكلات ازدواج
1-    مشكلات اقتصادي
-    هزينه هاي سنگين ازدواج (مهريه- جهيزيه- مخارج مراسم ازدواج)
-    درآمد ناكافي و بیکاری براي مردان
-    مسكن
-     ناتواني خانواده ها درحمايت ازفرزندان براي ازدواج
-    تحصیل
2- مشكلات فرهنگي
-    باورهاي غلط در مورد ازدواج
-    سطح انتظار خانواده ها و توقعات نابجا
-    ترس از ازدواج
-    دخالت خانواده ها درامر ازدواج جوانان
-    تنوع آداب ورسوم
3-مشکلات فردی
-    بيماريها
-    انحرافات
4-مشکلات اجتماعی
-    افزايش جمعيت
-    جابجايي و مهاجرت
-    ادغام فرهنگها و طبقات اجتماعي
-    روابط آزاد بين دخترها و پسرها و رفع نيازهاي جنسي به طرق غيرمتعارف
-    از بين رفتن ارزش و سنت ازدواج در جوامع پيشرفته

آمادگي براي ازدواج
آمادگي براي ازدواج درسطح مادي و رواني قابل بررسي است.از نظر رواني فرد بايد به شناخت خود دست یافته توانايي ها و ضعف هاي خود را بشناسد. بداند بدنبال چيست؟ ازدواج براي او چه ارمغاني خواهد داشت؟ آيا توانايي پذيرش مسئوليت و اداره زندگي مستقل را دارد؟ آيا مي تواند خانواده خود راترك كند و خانواده جديدي را پذيرا باشد؟ تاچه اندازه مي تواند برخواسته ها و نيازهاي خود غلبه كند و از خود گذشته باشد؟آیا فردرازداري است یا مسائل و مشكلات زندگي اش را به خانواده و دوستان و ديگران انتقال می دهد؟
درنظرگرفتن عوامل زیر به آمادگی ازدواج کمک می کند.

 عوامل اقتصادي
براي شروع زندگي مشترك وجود شرايط اقتصادي حداقل لازم است كه شامل تامين نيازهاي زيستي مثل غذا، پوشاك و تامين نيازهاي ايمني و  احساس امنيت مثل تهيه مسكن مناسب و ثبات در تامين درآمد خانواده است. عواملی چون وضع نامطلوب مادی ، نداشتن شغل و درآمد، محل سکونت و لوازم مناسب فرد را از اقدام به ازدواج باز می دارد.

    شرایط خانوادگی
هر كس براي شروع زندگي مشترك نيازمند به حمايت عاطفي از جانب خانواده خود مي باشد. همچنین براي ازدواج لازم است فرد خانواده خود راآماده كندتا پذيراي همسر او باشند. عدم اين آمادگي مي تواند عواقب ناخوشايندي را برای ازدواج ايجاد نمايد. به عنوان مثال پسري كه قصد ازدواج دارد وهنوز توانايي تامين مسكن مناسب را ندارد و قرار است همسرش باخانواده  او زندگي كنند لازم است خانواده اش را براي پذيرش اين فرد جديد آماده كند. در صورتیکه خانواده مخالف ازدواج او باشند ممكن است شرايطي ايجاد شود كه دوام ازدواج او را به خطر اندازد.

بلوغ عقلي و عاطفي
لازمه رسيدن به زندگي مشترك خودشناسي ابتدائي است . اینکه بداند از زندگي مشترك چه انتظاري دارد و چه هدفي را دنبال مي كند؟  بتواند با صداقت با فرد موردنظرش گفتگو كند و قصد فريب دادن او را نداشته باشد وخودش را همانطوركه هست مطرح كند. توانايي رازداري را درخود پرورش دهد و مشكلات زندگي مشترك رابه اطرافيان انتقال ندهد.توانایی ترك خانواده خود و ترك وابستگي هاي قبلي را داشته وبتواند فرد جدیدی را به عنوان همسر وشریک زندگی در حیطه خود بپذیرد. قادر به قبول مسئوليت هاي زندگي و استقلال در تصميم گيري باشد.بتواند در شرايط حاد خشم خود را كنترل كند و منطقي باب گفتگو را هدايت نماید.بي بند و باریهاي گذشته را فراموش كند و بادوران تجرد خداحافظي نماید. براي زندگي مشترك تلاش كند و سطح انتظاراتش را در حد معقولي قرار دهد و از همسرش انتظارات بيهوده نداشته باشد.
توانايي محبت كردن و ابراز علاقه را درخود ايجاد نمايد واز سلطه گري در مورد مسير آينده اش بپرهيزد درنهايت توانايي تفكيك عقل و احساس را پيدا كند ومنطقی به ارزیابی مسایل بپردازد.  
   سلامت جسماني
فردي كه قصد تشكيل زندگي و ورود به عرصه زندگي زناشويي را دارد بايد از سلامت جسمي برخوردار باشد به عنوان مثال انواع بيماريهايي چون بيماري قلبي- ريوي- سرطان- نقص عضو و از اين قبيل فرد را ازفعاليتهاي لازم براي زندگي مشترك باز مي دارد مگر اينكه همسر او شرايط جسماني فرد را كاملا پذيرا باشد. از طرف ديگر صداقت در مطرح كردن بيماري قبل از ازدواج ضروری است .

سلامت رواني
فردي كه درگير بيماري رواني است قادرنخواهد بود مسئوليت زندگي زناشویی را بپذیرید و اگر وارد زندگی مشترك شود علاوه بر مشكل خود شرايط دشوار فرد ديگري را نيز بايد پذيرا  شود. بسیاری از افراد به اشتباه برای درمان بیماریهای روانی توصیه می نمایند که فرد بیمار اگر ازدواج کند خوب خواهد شد و وی را به ازدواج تشویق می نمایند. در حالی که ازدواج بار سنگینی بر دوش فرد بیمار قرار می دهد و بیماری وی را تشدید می نماید.

عدم اعتياد
اعتياد به عنوان يك بيماري ازنظر جسمي و رواني فرد راتحت تاثير قرار مي دهد. خلق فرد معتاد متغير بوده و در زمان مصرف ماده مخدر شيدا و در زمان عدم مصرف دچار خماري، پرخاشگري وبی عاطفه گی است. از طرف ديگر فرد معتاد الگوي ناپسند و غيرمعقولي را به اعضاي خانواده خود بخصوص فرزندان ارائه مي كند كه عواقب مخربي را به دنبال دارد. از آنجائیکه فرد معتاد در تمام روز به فکر مصرف ماده مخدر و تهیه آن به سر می برد قادر به قبول مسئولیت های زندگی و تامین شرایط مادی و عاطفی زندگی نیست و ازدواج ناموفقی را در پی خواهد داشت.

معیارهای ازدواج سالم

معیارهای همسر گزینی
انسان موجودی انتخاب گر است و در بیشتر اوقات دست به انتخاب میزند . یکی از انتخابهایی که نتیجه و پیامد آن برای همه عمر ماندگار خواهد بود. «همسر گزینی» است و دقت و دوراندیشی در این گزینش امری منطقی است چون در این زمینه معیارهای متنوعی به چشم می خورد در نظر گرفتن سه نکته زیر از دشواری مسئله می کاهد :
1- اول اینکه ملاک مورد نظر ما پدیده ای گذرا نباشد بلکه نسبتا پایدار باشد.
مثلا : عامل زیبایی ابتدا جلب نظر می کند ولی به مرور زمان رنگ می بازد و در سالهای بعدی زندگی از اثر می افتد در حالی که خصوصیات اخلاقی نظیر ادب، متانت یا بزرگواری بستگی به عامل گذشت زمان ندارد و به تدریج احتمال قوت گرفتن آنها نیز هست.
2- ملاک مورد نظر صرفا جنبه بیرونی و ظاهری نداشته باشد بلکه درونی باشد مثلا ویژگی های شخصیتی نظیر تدبیر زندگی و خلاقیت جنبه ذاتی و درونی دارد ولی خصوصیتی نظیر تمکن مالی جنبه بیرونی دارد .
3- ملاک مورد نظر به نحوی حافظ ارزشهای انسانی باشد مثل باورهای دینی و ایمان.
نکته بعدی در انتخاب این است که از بروز احساسات و هیجاناتی که مانع تمرکز و تصمیم عاقلانه می شود پرهیز کند، در واقع کنترل احساسات و هیجانات قبل از تصمیم گیری می تواند از ورود فرد به حیطه کاملا احساسی پیشگیری نماید و او در تصمیم گیری براساس معیارهای صحیح کمک نماید.
اگر چه تبادل احساس و عاطفه در برخورد یک زن و مرد برای انتخاب و شروع زندگی جدید از اهمیت خاصی برخوردار است اما آگاهی از وضعیت موجود می تواند از مخاطرات بعدی پیشگیری نماید. گاه عشق های تصادفی بدون در نظر گرفتن معیارهای تناسبی، بعد از ازدواج دو فرد را به آستانه طلاق کشانده است در حالیکه اشکال تنها در انتخاب غلط و ناصحیح و تنها براساس معیار احساس و علاقه بوده است .
از طرفی سطحی انگاری در امر ازدواج هم مشکلات زیادی را برای زوجین جوان ایجاد کرده است . توجه صرف به مراسم و تشریفات و هدف شدن آن باعث عدم دقت در امر شناخت زوجین شده موجب جدایی آنها می گردد.
ازدواج هایی که بر مبنای معیارهای غلط صورت می گیرد مشکلات عاطفی و روحی بسیاری را برای فرد ایجاد می کند از جمله این معیارها می توان موارد زیر را برشمرد .
- ازدواج براساس یک احساس زودگذر و سطحی
- ازدواجی که صرفا برای رفع نیاز جنسی صورت گیرد
- رسیدن به مقام و مرتبه و شهرت در اجتماع
- به دنبال اسطوره شاهزاده ای سوار براسب سفید (گروهی از دختران دنبال اسطوره ای هستند تا رویاهایشان را تحقق بخشد)
- دیگران به جای فرد تصمیم بگیرند خانواده وی را غافلگیر کند و همه چیز را از قبل آماده کند و فرد باید سرسفره عقد بنشیند و ازدواج کند .
- تداوم بخش اقتصاد خانواده (خانواده برای حل مشکلات اقتصادی خود ازدواج را به فرزندشان تحمیل کنند.)      
- تداوم دهنده اعتیاد در خانواده (دختران افراد معتاد به ناچار با افراد معتاد ازدواج می کنند.)
- رسیدن به موقعیت شغلی بهتر و کسب درآمد بیشتر
- لج بازی با عشق قبلی و به بازی گرفتن ازدواج
- فرار از موقعیت نامطلوب در زندگی فعلی
- درمان بیماریهای چون اعتیاد، افسردگی و سایر موارد
هیچیک از این معیارها رضایت و سعادت را برای زوجین به ارمغان نمی آورد اگرچه ممکن است موقعیت بهتری برای فرد به همراه داشته باشد اما هدف ازدواج و احساس آرامش و رضایت را ایجاد نخواهد کرد .
بنابراین داشتن معیارها و ملاکهای صحیح می تواند به فرد کمک کند تا در مسیری درست قدم بگذارد درست مثل مسافری که می داند به کجا می رود و چه ابزار و لوازمی را همراه می برد و چه کسی  را برای همسفر بودن خود انتخاب می کند یا از چه مسیری حرکت می کند تا به مقصد برسد.
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند لازم است شناخت همه جانبه و کامل از خود و همدیگر داشته باشند تا در طول مسیر زندگی دچار مشکلات کمتری شوند.

ملاکها و معیارهای ازدواج موفق
1- تشابه در مذهب
یکی از مهمترین ابعاد ازدواج بعد عقیدتی و ایدئولوژی آن است . وقتی دو فرد با عقیده و مذهب متفاوت با یکدیگر وارد زندگی مشترک می شوند در کوچکترین مسائل زندگی با همدیگر دچار اختلاف می شوند و این مهم تا تربیت فرزندان کشیده می شود. زیرا ابعاد فکری و عقیدتی آنها با هم متفاوت است و هر کدام از یک زاویه به مسائل می نگرند.
زن و شوهری که پای بند به مذهب هستند باید دارای مذهب یکسان باشند. «روانشناسان ازدواج دو نفر با دو مذهب متفاوت را توصیه نمی کنند»
 2- تناسب در سطح اقتصادی
وجود تفاوت اقتصادی بین زوجین مشکلاتی را در زندگی آنها ایجاد می کند. به این دلیل که تجارب آنها در زندگی قبلی با یکدیگر متفاوت است . برای مثال اگر پسری از نظر اقتصادی سطح پایین تری داشته باشد قادر نخواهد بود خواسته ها و نیازهایی را که آن دختر در زندگی خود تجربه کرده و به آن عادت نموده جبران یا برآورده نماید. و گاه هدایا و امکاناتی که برای او فراهم می کند پیش پا افتاده بوده رضایت همسرش را جلب نمی کند. از طرفی رفت و آمد آنها با خانواده هایشان از تعادل و همسنگی لازم برخوردار نیست و ممکن است موجب احساس حقارت و ناراحتی برای خانواده با سطح پایین تر اقتصادی گردد.


3- تشابه در سطح فرهنگی (آداب و رسوم و  معاشرت)خانواده ها
تشابه فرهنگی بین خانواده زوجین موجب سهولت پذیرش طرفین شده وآنها زندگی بدون تنشی را آغاز خواهند نمود.  در حالیکه تفاوت در آداب و رسوم و سنتهای رایج در خانواده ها موجب می شود رفتاری که برای یک خانواده عادی و طبیعی است برای خانواده مقابل غیرقابل تحمل و غیرمنطقی تلقی شود و همین موجب بروز تنش ها و اختلافات بین زوجین می گردد.
از جمله این موارد می توان در طرز غذا خوردن ، آداب و رسوم مهمانی دادن ، طرز لباس پوشیدن نوع پوشش و حجاب، نحوه مراودات بین زن ها و مردها، تشریفات و پذیرائیها، سلیقه خانواده ها در انتخاب نوع غذا و از این جمله را می توان نام برد.

4- تناسب در سطح تحصیلات
تفاوت زیاد بین تحصیلات زوجین باز هم عدم تفاهم و درک متقابل را ایجاد می نماید. اگر دختر یا پسری در سطح تحصیلی بالایی مثل دکتری و کارشناسی ارشد قرار داشته باشند و همسر آنها سطح بسیار پایین تری داشته باشد تفاوت زیاد مانع درک متقابل شده و فاصله آنها را زیاد می کند به طوریکه علایق و نیازهای آنها با هم فاصله زیادی پیدا کرده و نمی توانند از هم صحبتی با هم لذت ببرند.

5- تناسب ظاهری
یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر زیبائی فرد مقابل است. بسیاری ازعشق ها و علاقه های قبل از ازدواج براساس معیار زیبائی صورت می گیرد و چون تنها ملاک انتخاب بوده با شکست مواجه می شود. این معیار کشش ناخواسته  ای رابرای افراد ایجاد می کند، زیرا انسان زیبا پسند و زیبا خواه است و همیشه در زندگی به دنبال زیبائی ها آرامش می یابد ولذت می برد. در تمام حیوانات هم از این عنصر برای جلب جفت استفاده می شود، به عنوان مثال طاووس نر برای جلب توجه ماده خود دم زیبایش را به نمایش می گذارد.
بسیاری از دختران و پسران جوان و آماده ازدواج قبل از آنکه خود را برای ویژگیهای دیگری که لازمه زندگی است آماده کنند، دچار آراستگی غیرمعقول ظاهری می شوند و ظاهری گول زننده و افراطی در پیش می گیرندکه زندگی خودوطرف مقابلشان رابه مخاطره میکشاند. از آنجایی که انسان فطرتازیباپرست است وبه دنبال جمال وکمال حرکت می کنند لازم است عنصر ظاهر فریبی را از این حس جدا نمود. زشتی وزیبائی امری نسبی است ونمی توان آن رامطلق فرض کرد و ادعا نمود انتهایی برای آن وجود دارد. در جوامع مختلف هم تعاریف متفاوتی از زیبایی وجود دارد که در سایر نقاط آن را زیبایی تلقی نمی کنند. اما می توان این عنصر زیبایی را ایجاد کرد بدون اینکه فریبنده و گول زننده باشد. نظم و ترتیب در ظاهر و هماهنگی در لباس و نظافت می تواند نوعی زیبایی تلقی شود. سادگی در پوشش و تناسب آن عمل دیگری است که زیبائی فرد را بیشتر از آنچه که می توان تصور کرد جلوه می دهد.

 6- تناسب سنی
سن ازدواج از دونظر دارای اهمیت است. یکی از نظر روانی و دیگری از نظر فیزیولوژیکی.
الف) جنبه روانی:
انسان در فرایند رشد از نظر روانی در سنین مختلف دارای ویژگیهای متفاوت می باشد خصوصیات روانی یک نوجوان با ویژگیهای روانی یک فرد سالخورده در اکثر زمینه ها قابل مقایسه نیست. بنابراین ازدواج یک مرد 50 ساله با یک دختر 18 ساله به دلیل فاصله سنی و تفاوت در ارزیابی ها و نگرش ها به سعادت و نیک بختی نمی انجامد و دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی این عروس جوان با دلمردگی مواجه خواهد شد. از طرفی این مرد مسن برای ارضای نیازهای همسر جوان مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد. بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول، مقام اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده  خود را نادیده انگارند.


ب) جنبه های فیزیولوژیکی:
علاوه بر جنبه های روانی ارضای غرایز جنسی خود مسئله مهمی است. اگر تناسب سن وجود نداشته باشد، این ناهماهنگی موجب ملال و سرخوردگی می گردد و احتمال دارد بین زوجین که هماهنگی لازم روانی وجنسی وجود ندارد به فساد، انحراف، دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران بیانجامد.
صاحبنظران سن خاصی را در نظر نگرفته اند و همان بلوغ روانی یا رشد فکری را در نظر می گیرند. هر فردی دارای دو سن است: سن واقعی یا سن تقویمی که همان سال تولد است و سن روانی یا سن عقلی: که به معنای ویژگی هایی نظیر میزان پختگی، درک زندگی ،احساس مسئولیت و داشتن هدف  مشخص است.
* برای تشکیل خانواده سن عقلی مقدم بر سن واقعی است.
سن زیر 20 سال که نوجوان آمادگی لازم را از لحاظ روانی و عاطفی پیدا نکرده و ملاک و معیار منطقی و عاقلانه ای هم برای زندگی بدست نیاورده است. فرد در این دوران هنوز دید روشنی از مسئولیت پذیری ندارد. فاقد پختگی وبلوغ لازم برای درگیری بامشکلات زندگی است. در این دوران فرد در اوج توجه به خود و خودشیفتگی است ، خود را کانون توجه قرار می دهد و عقاید دیگران را نمی پذیرد. اگر هم مجبور به پذیرش عقاید و افکار همسرخود شود چون جنبه تحمیلی واجباردارد، ناچاراست از عقایدش دست بکشد در نتیجه همیشه احساس نارضایتی می کند. از طرفی دختران در  سن پایین تر از 18 سال از رشد جسمی کافی برای باروری برخوردار نیستند واز این جهت دچار مشکلات جسمی خواهند شد.
 درسنین بالای سی سال هم  فرد بسیارحساس می شود، چون رشدکرده وآمادگی پذیرش مسئولیت دارد ولی ازدواج اوبه تعویق افتاده ممکن است ازلحاظ روانی و عاطفی دچار مشکل شده باشد و چون عقاید و نگرشهایش جاافتاده و تغییر درآنها بسیار مشکل است به سختی می تواند باهمسرش کناربیاید و ناسازگاری به کرات دیده میشود. باروری خانمها هم در سنین بالای 30 سال می تواند خطرات جسمانی برای جنین و مادر به دنبال داشته باشد . مناسب ترین سن ازدواج بین بیست تاسی سالگی است که فرد ازلحاظ عاطفی وروانی رشد کرده ومعیار وملاک های واقعی را شناخته وبه خاطر به تعویق افتادن نیاز هایش دچار مشکل نیست وسلامت روانی اش بهم نخورده است. ممکن است در یک ازدواج سن زن نسبت به مرد بیشتر باشد اگراختلاف سنی زن با مرد زیاد نبوده و نیز از لحاظ موقعیت ظاهری تفاوت زیادی نباشد از نظر سایر شرایط ذکرشده تناسب وجود داشته باشد ازدواج آنان می تواند مقرون به موفقیت باشد مشروط به اینکه برتری سنی زن نسبت به مرد منجر به تضعیف مدیریت مرد نشود.

مراحل ازدواج
مرحله آشنایی
آشنايي ، فرايند تبادل اطلاعات و عواطف بين دو نفر از جنس مقابل به منظور تصميم گيري براي ازدواج است .
مهمترين عامل موفقيت در ازدواج پايدار، آشنايي و شناخت متقابل دختران و پسران آماده ازدواج و خانواده هايشان است. اين موضوع در مناطق  مختلف كشور، در شهرها در روستاها و با توجه به باورها و آداب و رسوم متفاوتي كه وجود دارد ، فرق مي كند .  شناخت بيشتر دختر و پسر آماده ازدواج ميتواند با نظارت و حمايت خانواده هاي ذيربط بسهولت صورت پذيرد. بنابراين لزوم آشنايي براي ازدواج به عنوان امري ضروري  موجب مي شود هر دو طرف با يكديگر تعامل داشته و همينطور نقاط  قوت و ضعف يكديگر را بشناسند تا  از اين طريق به شناخت كامل تري برسند .
مشاهده متفاوت بودن افراد با يكديگر  و آشنا شدن با افراد مختلف به ما كمك مي كند تا گستره تفاوتها را درافراد جامعه خودمشاهده كنيم.  تعامل با افراد ديگر به ما كمك مي كند تا خود رابهتر بشناسيم. مردم به شيوه هاي گوناگون فكر مي كنند و رفتار مي كنند آگاهي بيشتر از اين تفاوت ها  به ما درشناخت تفاوتهاي خود با ديگران و نيز شباهتهاي خود با ديگران كمك مي كنند و نهايتا ما را در شناخت بهتر آنچه كه هستيم وآنچه كه دوست داريم باشيم ياري مي كند. در آشنايي فرايند تبادل اطلاعات و عواطف بين دو فرد صورت مي گيرد و فرد با توجه به احساسات دروني خود مي تواند براي ادامه يا قطع ارتباط تصميم بگيرد و تشخيص دهد چنين فردي براي شراكت در زندگي مناسب خواهد بود يا خير . ( افروز ، غلامعلي ، 1388 )
رفت و آمدهاي جوانان در مرحله آشنايي به نيت شناخت طرف مقابل انجام مي شود ، اما نتيجه ي كار برعكس مي گردد . يعني در اين ارتباطات قبل از اينكه شناسايي انجام شود ، دلباختگي ايجاد مي شود و دلباختگي و عاشقي مانع از شناسايي است . ( بانكي پور فرد ، اميرحسين ، 1388 ، ص 120 )
جنس زن و مرد اگر با هر عنوان  ارتباط پيدا كنند ، چه ارتباط كاري و چه فرهنگي ، به طور ناخودآگاه به هم وابسته مي شوند . بنابراين دليلي كه باعث آشنايي فرد با جنس مخالف مي شود نمي تواند به تنهايي اساس خوبي براي ازدواج باشد ، لازم است در اين مرحله نكات زير رعايت گردد :
1ـ براي اينكه وابستگي ايجاد نشود ، احساس خود را به هيچ صورتي بروز ندهيد .
2ـ براي حفظ حرمت ها و همچنين احساسي نشدن مستقيما با هم گفتگو نكنيد .
3ـ چون ممكن است خودش را غير واقعي يعني آن طوري كه شما مي خواهيد نشان بدهد ، هيچ پيشنهادي به او ندهيد .
4ـ خودتان خوب مي دانيد كه شناخت واقعي در نتيجه گفتگو ها و تعاملات رسمي و به دور از احساس به وجود مي آيد ، پس در اين شرايط حتي گفتگوي جدي هم علاقه كاذب را به همراه خواهد داشت .
5ـ امكان دارد كه همان لحظه به طور هيجاني و بدون دليل جواب رد بدهد ولي با خواستگاري رسمي اين امكان احتمالش كمتر است .
6ـ ممكن است خانواده ات فكر كنند كه شما در اثر صحبت با او فريب خورده ايد و اصلا پيشنهادتان را جدي نگيرند .
7ـ احساسات بدون كلام هم منتقل مي شوند پس با كنترل نگاه و رفتار خود فعلا احساستان را پوشيده نگه داريد .
8ـ قبل از هر كاري از خدا كمك بخواهيد و با توكل به خدا و مشورت با ديگران اول از درستي كار خود مطمئن شويد و سپس از شخص امين و با تجربه اي درخواست كنيد كه با تحقيق مقدماتي او را به شما بشناساند .
9ـ در صورتي كه اين آشنايي حتي منجر به خواستگاري هم نشود ، فكر نكنيد كه شخص مورد نظر تنها كسي است كه مي تواند شما را خوشبخت كند .
قبل از ورود به مرحله آشنايي توجه به نكات زير از اين جهت كه چه افرادي براي ازدواج مناسب نيستند ضروري است :
  ـ كساني كه به بلوغ فكري ، عاطفي و اجتماعي نرسيده اند .
  ـ  افرادي كه اختلالات رواني دارند مانند سوء ظن شديد.
ـ  افرادي كه فاقد توانايي در برقراري ارتباط اجتماعي هستند .
ـ كساني كه عقب ماندگي ذهني دارند .
ـ كساني كه استقلال مادي ندارند .
ـ كساني كه اختلال جنسي دارند .
ـ آنهايي كه احساس شديد خود بزرگ بيني دارند .
ـ آنهايي كه مسئوليت پذير و متعهد نيستند .
ـ افراد تحميلي ( توسط خانواده تحميل مي شوند )
ـ افرادي كه احساسات و عواطف خود را بيان نمي كنند .
ـ كساني كه سابقه طلاق ( نامناسب ) دارند .
ـ افرادي كه تفاوت سني فاحش دارند .
ـ كساني كه تفاوت شخصيتي داشته و از تيپ هاي ناهمخوان هستند .
ـ كساني كه فاصله طبقاتي زيادي دارند .
ـ افرادي كه تفاوت فرهنگي ، اجتماعي و تحصيلي زيادي دارند .
ـ افرادي كه خانواده آنها مخالف ازدواجشان  است .
ـ اختلاف در تناسب چهره و اندام بصورت فاحش
ـ افرادي كه تفاوت هوشي زيادي دارند .
معمولا اولين عنصر محرك براي آشنايي با يك نفر جذابيت اوست . جذابيت در آغاز و گسترش آشنايي زن و مرد تاثير به سزايي دارد . در مطالعات انجام شده اين نتيجه بدست آمده كه جذابيت ظاهري بيشترين تاثير غيرمنطقي را بر اكثريت افراد دارد و يكي از مهمترين شاخصه هايي است كه در تعداد افراد خواستار ازدواج بر فرد تاثير دارد .
در نگاه اول جذاب ترين افراد به احتمال زياد افرادي گرم ، حساس ، مهربان ، به روز و با كفايت هستند .
جذابيت ظاهري مي تواند فرد را درگير فرايند آشنايي كند، اما لزوما ارتباط طولاني مدت و شادي را به همراه نخواهد داشت . علي رغم همه ي آنچه كه هر دو جنس درباره جذابيت ايده آل مدنظر دارند ، به طور واقعي همسري را انتخاب مي كنند كه به لحاظ جذابيت همانند خودشان باشند. همسر جذاب بر موقعيت اجتماعي فرد تاثير دارد . اما موقعيت اجتماعي براي برخي از افراد مهمتر است . مرداني كه براي آنها نگاه ديگران و موقعيت اجتماعي مهم است به ظاهر و جذابيت ظاهري همسر توجه بيشتري دارند ، در حالي كه مرداني كه توجه كمتري به موقعيت اجتماعي دارند ، به عوامل شخصيتي ارزش بيشتري مي دهند و به ظاهر همسر كمتر توجه مي كنند . ( مير محمد صادقي ، ص 13 )
به نظر مي رسد كه شخصيت در انتخاب همسر مهمتر از ظاهر فرد است . موقعيت اقتصادي هم نقش مهمي در تعيين جايگاه اجتماعي فرد دارد . جايگاه فرد در اجتماع ، شهرت و اعتبار او و خانوده اش به راحتي ديگران را تحت تاثير قرار مي دهد . در نظر خانواده هاي ايراني اصالت خانوادگي كه شامل اعتبار خانواده ، جايگاه خانواده و آبروي خانواده است ، اهميت فراواني دارد . تحصيلات فرد نيز از عوامل ديگر جذابيت به شمار مي رود . مذهب فرد نيز بر جذابيت او تاثير دارد. ( مير محمد صادقي ، ص 14)
يكي ديگر از منابع جذابيت شباهت هاي افراد با همديگر است . هرچه شباهت ها بين دو نفر بيشتر باشد ، جذابيت بيشتري به وجود مي آيد . شباهت ها بيشتر در مورد انديشه ها ، باورها و نگرش ها است . دو نفر كه انديشه ، باور و نگرش نزديك به هم دارند ، جذابيت بيشتري را بين خود احساس مي كنند . شباهت در ساير موارد زندگي از قبيل شباهت در تجربه ها ، شباهت در حوادث غم انگيز ، شباهت از نظر عضويت در گروههاي سياسي يا اقتصادي خاص ، اهداف مشابه و همانند ، فعاليت هاي همانند و مشترك ، همگي ايجاد جذابيت براي آشنايي مي كند . يكي ديگر از منابع جذابيت تضادها و تفاوتهايي است كه با هم دارند . يك فرد خجالتي به دنبال فردي شجاع است يا فرد پر سروصدا و شلوغ به دنبال فردي كم حرف و بي سروصدا است يا فردي كه خانواده آشفته اي دارد ، خانواده آرام فرد مقابل را جذاب مي داند . ( مير محمد صادقي ، ص 15 )

توصيه هايي براي دوران آشنايي
ـ آشنايي با نظارت خانواده همراه باشد .
ـ باور داشته باشيم كه هر آشنايي الزاما به ازدواج منجر نمي شود .
ـ زمان آشنايي حد و مرز مشخصي داشته باشد .
ـ روابط اين دوران چهارچوب مشخص و تعريف شده اي داشته باشد .
ـ آشنايي با هدف خاصي آغاز شود .
ـ قبل از آشنايي نياز به كسب اطلاعات كلي از منابع موثق است .

ده اشتباه در فرايند آشنايي
1ـ سؤالات كافي پرسيده نمي شود .
بنا به دلايل زير :
-    ترس از دست دادن رابطه عاشقانه
-    ترس از دانستن جواب و پايان يافتن رابطه
-    ترس از پرسش متقابل از خود ما
-    نمي دانيم در مورد چه چيز سؤال كنيم ( پرسش سؤال عامل مهمي براي شناخت ديگري است ، هرچه اطلاعات بيشتري در مورد وي كسب شود بهتر مي توان تصميم گيري نمود . )
2ـ ناديده گرفتن نشانه هاي هشداردهنده
چيزي از فرد مقابل مي بينيم ولي به طور خودآگاه يا ناخودآگاه آن را ناديده مي گيريم . به اين ترتيب كه:
-    مسائل را كم اهميت جلوه مي دهيم .
-    كارهاي وي را توجيه مي كنيم .
-    كارهاي وي را منطقي جلوه مي دهيم .
-    مسائل و مشكلات را انكار مي كنيم .
3ـ عجولانه و زود هنگام سازش مي كنيم .
از ارزش ها و عادتهاي خود صرف نظر مي كنيم تا وانمود كنيم كه با فرد مقابل توافق و هماهنگي داريم . چشم پوشي و تغيير ارزش ها و عادتها و رفتارهاي خود براي رسيدن به يك رابطه در واقع كسب يك تفاهم ساختگي است كه بزودي با شكست مواجه مي شود .
4ـ تسليم نياز جنسي شدن
معمولا افراد نمي توانند در مقابل جاذبه جنسي مقاوت كنند و در دام يك ازدواج ناموفق مي افتند . لذا بايد بدون تاثير روابط جنسي به شناخت همديگر نائل گردند .
5ـ تسليم زرق و برق هاي مادي و ظاهري شدن
بسياري از افراد تحت تاثير عواملي چون ( پول و ثروت خانوادگي ، قدرت و نفوذ وي ، شغل ، شهرت و زيبايي) قرار گرفته ، بدون شناخت خصوصيات همديگر و تنها تحت تاثير آن عوامل دسته به انتخابي غلط مي زنند .
6ـ « تعهد » را مقدم بر « تفاهم » دانستن
قبل از اينكه با وي به تفاهم برسيد متعهد ازدواج با او مي شويد و سريع قول ازدواج مي دهيد .
7ـ ترديدهاي خود را ناديده گرفتن
زماني كه ترديدي وجود دارد تا زماني كه ترديد برطرف نشده است نبايد اقدام به ازدواج كرد .
8ـ تفاهم را بر علاقه و محبت مقدم مي دانيم .
9ـ باور به اينكه او را تغيير مي دهيم .
10ـ باور به اينكه پس از ازدواج مشكلات كم ميشود.(ميرمحمد صادقي ، ص 21 ـ 34 )  
خواستگاری چیست ؟
برگزاری مراسم عقد و عروسی در نزد اقوام مختلف دارای مراسم و تشریفات است که بسیار جالب و دیدنی است و خاطره ای شیرین ودل انگیز در خاطره ها به جا می گذارد. در هر نقطه از جهان و همینطور در کشور خودمان این مراسم با تفاوتهایی انجام می شود تفاوتهای موجود به صورتی است که از شهری به شهر دیگرواز روستایی به روستای دیگر متغیر است. مردم هر شهر و روستا  تشریفات ازدواج را براساس سنت های به جا مانده ازگذشتگان خود انجام می دهند. مقدمات ازدواج از قبیل خواستگاری- نامزدی- جهیزیه- مهریه و غیره در کشور ما یکسان است اما چگونگی آن با هم تفاوت دارد.
خواستگاری نخستین قدم برای ازدواج است پیوند ازدواج که بین یک زن و مرد بسته می شود، در نقاط مختلف همراه با آداب و رسوم خاصی است که ممکن است از جایی به جای دیگر متفاوت باشد. معنای خواستگاری یعنی تقاضای ازدواج و پیشنهاد تشکیل خانواده از سوی مرد، اما این درخواست و پیشنهاد می تواند از جانب زن نیز داده شود. پسری که قصد ازدواج دارد با در نظر گرفتن اصول اخلاقی و اجتماعی مبادرت به خواستگاری از دختر مورد نظر خود می کند. خواستگاری معمولاً با داشتن آشنایی های قبلی صورت می گیرد، اگر چه ممکن است این آشنایی با واسطه باشد وپسر و دختر از سوی شخص دیگر به هم معرفی شده باشند اصل طبیعی و غریزی در خواستگاری این است که خواستگاری از جانب مرد صورت گیرد خواستگار کسی است که واقعا خواهان و طالب باشد و امکان گفتگو وشناخت بین دو نفر صورت گیرد.
    خانواده پسر با آشنایی مختصر و یا آشنایی  قبلی با
خانواده دختر تماس گرفته و برای رفتن به خواستگاری کسب اجازه می کنند، گفتن کلمه «اجازه دادن» مهم است تا از رضایت خانواده دختر برای شروع این امر مطمئن شوند زمانی راتعیین کرده و خانواده ها دور هم جمع شوند.
در ضمن این نکته مهم است که خانواده دختر از او برای این امر اجازه بگیرند چون باعث احترام گذاشتن به دختر میشود یعنی به خانواده پسربگویند اجازه بدهید از دخترم اجازه بگیریم و به شما خبر بدهم . لازم است خانواده دختر یک شرایط نسبی رادر نظر بگیرند چون کسی دارای تمام شرایط مطلوب نیست . مثلاً عدم  اعتیاد، درآمد مناسب، خانواده نجیب عدم بیماری جسمی یا روانی حاد  و کلیه ی ملاک های شخصی که شاید بتوان درشخص مقابل دید. پسر و دختر در این مراسم می توانند همدیگر را در حضور خانواده ها ببیند  و اگر به اصطلاح «به دل یکدیگر نشستند» در جلسه دوم برای تعیین شرایط اقدام کنند. (یکدیگر را پسند کنند) در جلسه بعدی معرفی پسر ودختر، پسر چه شرایطی دارد و دختر خانم چه شرایطی دارد که باز هم اگردر این مرحله مناسب هم بودند به سراغ مسائل بعدی مثل  تعیین مهریه، شیربها، جهیزیه، لباس، طلا، حق تحصیل حق طلاق، مسکن و شرایط از این قبیل . . .
 و در جلسات بعدی دادن انگشتر به عنوان نامزدی، و رسماً این موضوع را به اعضای فامیل اعلام می کنند و مقدمات خرید را آماده می کنند تا وارد دوران نامزدی و عقد شوند. (حجت الاسلام و المسلمین دهنوی)

تحقیق و بررسی در مورد همسر آینده
هنگامی که معیارها وملاک در دست انسان باشد و بداند چه می خواهد « پیمودن راه» چندان دشوار نیست مانند مسافری هدفدار می داند مقصدش کجاست و منظورش چیست چنین فردی با شناخت و آگاهی تصمیم گیری  می کند. یکی از روش هایی که به انتخاب همسر کمک می کند مشورت کردن است مشورت با فردی متدین، آگاه، عاقل خیرخواه ودلسوز، امین و راز دار و رک گو که حقیقت را بدون مصلحت اندیشی بیان کند، می تواند در  انتخاب درست و آگاهانه فرد را یاری دهد.
از روش های دیگر وجود واسطه و معرف است که می تواند دختر وپسر را برای ازدواج به همدیگر معرفی کند. امام علي (ع) : (بهترين وساطت ها اين است كه ميان 2 نفر در امر ازدواج وساطت شود تا سرو سامان بگيرند.)
سومين روش براي انتخاب همسر اقدام به تحقيق است، كسب اطلاعات درباره فرد مقابل كه قصد ازدواج با وي وجود دارد، مي تواند به انتخاب دقيق كمك كند هر چه فرد مورد تحقيق آشناتر باشد تحقيق كمتري        مي طلبد و هر چه ناآشناتر باشد لزوم تحقيق بيشتر مي شود. در تحقيق لازم است فرد از نظر دينداري- عقل و هوش ، مال و ثروت، اعتياد و سلامت جسماني و رواني، شرافت خانوادگي، وضعيت اجتماعي، شاغل بودن تحصيلات،  وضعيت فرهنگي مورد بررسي قرار گيرد. تحقيق از اقوام، دوستان، محل كار و محل تحصيل فرد موردنظر مي تواند صورت گيرد.

نامزدی
قراردادی است بین دو نفر که به منظور ازدواج در آینده بسته می شود. در پاره ای از موارد به سبب آماده نبودن یکی از طرفین ازدواج،  یا به خاطر آشنایی بیشتر و موارد دیگر عقد ازدواج را منعقد نمی سازند اما پسر و دختر به هم نامزد می شوند. در دوران نامزدی دختر و پسر آمادگی خود را برای  ایجاد خانواده  به وجود  می آورند. عرف و سنت این دو را مکلف می کند که  بر پیمان خود استوار بمانند. این دوران ازنظر  احساسی به عنوان شیرین ترین وخاطره انگیزترین دوران یاد می شود.
نکته مهمی که باید تذکر داده شود، اینست که میزان هیجان شخص نسبت به فرد مورد علاقه اش نباید موجب تعجیل در ازدواج گردد. بلکه بهتر است فرصت کافی برای شناسایی یکدیگر داشته باشند تا از مشکلات بعدی جلوگیری بعمل آید، هیچگاه نباید با آرزوی اینکه فرد مورد نظر بعداً تربیت و اصلاح شود اقدام به ازدواج نمود و به این نکته باید توجه نمود  که ازدواج  با فردی بالغ انجام می شودکه سیستم و رفتارش کاملا سازمان یافته است. از دوران نامزدی، باید حداکثر استفاده را به منظور شناسایی یکدیگر نمود و برنامه های کلی و آینده را طرح  ریزی کرد تا بر روی معیارهای کلی توافق حاصل شود. نامزدی تنها به عنوان دوره انتظار قبل از ازدواج  و به منظور کامل شدن تشریفات عروسی نباید تلقی شود بلکه باید آنرا دوره ای فعال دانست که جهت شناسایی واقعیات و مسئولیت های زندگی در نظر گرفته شود و فرصتی جهت آشنایی بیشتر با همسر و والدین او بحساب  آورد.
ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلف دارد که خیلی از این عوامل را در دوران  نامزدی می توان ارزیابی نمود. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است  که میتوان آنها را بعد از ازدواج شناخت. در ازدواج، سازش دائمی و از خود گذشتگی فراوان لازم است ولی اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود. به قول بالزاک (Balzac): زوجین جهت سفر طولانی خویش احتیاج به راهنما و قطب نما دارند.

هدف از مراسم نامزدی
هدف از مراسم نامزدی این است که دختر و پسر را از ازدواج با فرد دیگری محفوظ بدارند و مطمئن باشند با دیگری ازدواج نخواهند کرد. بررسی نکات زیر ضروری است:
1- تا زمانی که دختر وپسر شرعاً، قانوناً، رسماً و با رضایت پدر دختر، صیغه ی عقد شرعی را جاری نکرده اند محرم یکدیگر نیستند چون نامزدی به معنای عقد شرعی نیست و مجوزی برای ارتباط نزدیک نمی باشد.
2- جشن نامزدی و خواستگاری باید خیلی خصوصی و محرمانه باشد، زیرا امکان به هم خوردن وجود دارد و بهتر است که خانواده دو طرف حضورداشته باشند.
3- نامزدی در سنین پایین و قبل از آنکه دختر و پسر به سن عقلی و انتخاب برسند  اشتباه است و به صلاح نیست.

ویژگیهای دوران نامزدی  
هر قدر دختر و پسر قبل از ازدواج بهتر خود را بشناسند و برای شناخت همسر  خود تلاش کنند ازدواج آنها از موفقیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
برای داشتن ازدواج موفق باید آگاهانه و با شناخت تصمیم گرفت و لذا داشتن دوران نامزدی قبل از دوران عقد توصیه می شود و خانواده باید چنین شرایطی را برای دختر و پسرفراهم سازد. در این دوران که به قصد ازدواج صورت می گیرد شناخت دختر و پسر از یکدیگر به طور طبیعی ودر فضایی مناسب که توسط خانواده فراهم می شود عمیق تر خواهد شد. در این دوران ارتباط میان دختر و پسر باید محدود باشد و زیر نظر پدر و مادر خود نشست وبرخاست و گفت و گو داشته باشند تا بتوانند رفتارهای فردی و اجتماعی یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند.
اگر در دوران نامزدی ناسازگاری عمیق بین دختر و پسر مشاهده شد این دوران به آنها کمک می کند قبل از رفتن زیر یک سقف به این رابطه خاتمه دهند.

مرزها و حريمها
مهمترين حريم و مرز زمان نامزدي ، رابطه ي جنسي است . نامزدي يك ازدواج نيمه تمام است . از آنجا كه نامزدي يك ازدواج كامل نيست ، بنابراين نبايد انتظار داشت كه آنچه را افراد به طور كامل در زندگي مشترك تجربه مي كنند ، در اين دوره تجربه كنند . ارتباط جنسي از تجربياتي است كه افراد بعد از عقد رسمي تجربه مي كنند و در صورتي كه در دوره نامزدي رابطه جنسي داشته باشند ، فشار و اجبار بيشتري براي ازدواج احساس خواهند كرد و زماني كه افراد احساس مي كنند كه ملزم به ازدواج هستند ، فضاي نامزدي از حالت طبيعي و واقعي خود خارج خواهد شد . بنابراين نداشتن رابطه جنسي ، به اين دليل توصيه مي شود كه در صورتي كه افراد احساس كردند كه مناسب يكديگر نيستند و لازم بود از هم جدا شوند ، اين جدايي بتواند به راحتي انجام شود . رابطه جنسي زماني مي تواند حضور پيدا كند كه افراد بخواهند بطور قطعي باهم ازدواج كنند و در اين مورد هيچ شكي نداشته باشند . البته طبيعي است كه وقتي دو نفر با هم نامزد مي شوند ، در ذهن خود براي ازدواج احساس قطعيت نسبي مي كنند . اما لازم است كه زمان عبور كند و وقت بگذرد تا احساس قطعيت در ما ريشه پيدا كند و در قطعي بودن تصميم خود مصمم شويم . بنابراين پيشنهاد مي شود كه از ارتباط جنسي در دوره ي نامزدي پرهيز شود ، تا اين فرصت وجود داشته باشد كه در صورت بروز مشكل ، بدون احساس فشار از يكديگر جدا شويم . در صورتي كه ارتباط جنسي برقرار شده باشد ، هم پسر احساس تعهد بيشتري خواهد داشت و هم دختر ناتواني بيشتري براي جدايي احساس مي كند و هر دو نفر به نحوي احساس مي كنند كه مجبورند با هم زندگي كنند . بسياري ز خانواده ها دوره ي نامزدي را با صيغه محرميت شروع مي كنند . صيغه محرميت ، همان صيغه عقد موقت است اما شرايط صيغه محرميت با صيغه عقد موقت متفاوت است . در صيغه محرميت ، يكي از شرطهاي اساسي ، نبود رابطه جنسي است كه دو طرف آن را مي پذيرند و به همين دليل است كه صيغه محرميت براي نامزدي از طرف عموم و عرف مورد پذيرش قرار گرفته است . در صيغه محرميت شرايط محرم شدن ، لحاظ شده است . شروع نامزدي با صيغه محرميت ، نه تنها هيچ اشكالي ندارد بلكه به لحاظ شرعي نيز از آنجا كه نام خدا جاري مي شود و نام خداوند مقدس است ، هيچ محلي از ترديد و شك ندارد . با صيغه محرميت ، حرام هاي شرعي در مورد لمس و نگاه به نام خداوند و موافقت دو طرف حلال مي شود . با خواندن صيغه محرميت به نامزدها اجازه داده مي شود كه بتوانند رابطه بيشتري داشته باشند ، بدون آنكه به لحاظ شرعي ، گناه مرتكب شوند و بدون اينكه به سمت ارتباط جنسي گام بردارند .
يكي ديگر از مرزها و حريمهاي زمان نامزدي مربوط به ارايه اطلاعات است . برخي از اطلاعات جزو اسرار و رازهاي شخصي محسوب مي شود و لزومي ندارد كه نامزد يا حتي همسر انسان از آن باخبر باشد . تفكيك آنچه راز محسوب مي شود و آنچه كه حق نامزد ماست كه آن را بداند ، تفكيك مشكلي است . در عين حال كه حفظ برخي از اطلاعات حق ماست ، دانستن برخي از اطلاعات هم حق فرد مقابل است . برخي افراد از حق خود به راحتي مي گذرند و درصدد برنمي آيند كه آنچه را كه حق آنهاست بدانند و برخي ديگر به حق خود قانع نيستند و درصدد  هرچه بيشتر دانستن هستند . دانستن اين مطلب كه حفظ رازهاي شخصي كه به ديگري هيچ ارتباطي ندارد ، حق ماست به ترديدها و دودلي هاي اين دوره پايان مي دهد . مضاف براينكه بايد به حق ديگري در دانستن آنچه كه حق اوست قايل باشيم و در اداي حقوق فرد مقابل و حفظ و رعايت حق خود تلاش كنيم .     
      
دوران عقد
دوران عقد كه باخواندن صيغه عقد دايم رابطه ميان دختر وپسر مشروع و قانوني ميشود اما هنوز در دوخانه جدا زندگي مي كنند.
1- جدا شدن ناگهاني دختر و پسر از خانواده خود باعث خلاء عاطفي بويژه براي دختر مي شود لذا اين دوران فرصتي براي آمادگي و تحمل پذيرش آنهاست.
2- فرصت عقد به دختر و پسر اين امكان راميدهد كه به مرور نسبت به هم همدلي پيدا كنند.
3- نكته مهم: دراين دوران شناخت بيشتري نسبت به يكديگر پيدا مي كنند وشناخت قبلي خود را كامل    مي كنند چون فرصت بيشتر براي ملاقات هم دارند به نقاط قوت و ضعف هم پي مي برند (گفت وگوها و شناخت خانواده طرفين از طريق ملاقات)
4- در اين دوران دختر و پسر مي توانند استقلال و مسئوليت زندگي مشترك را پيدا كنند.
5- رفتار و گفتار پسر و دختر در اين دوران در افزايش ياكاهش محبت آنها نسبت به هم مؤثر است.
6- در اين دوران مي توانند آمادگي لازم براي ازدواج پيدا كنند اين دوران زمان مناسبي براي  انتقال عواطف است (بي اعتنايي دراين دوران نسبت به يكديگر اشتباه است)
توجه به يكديگر در اين دوران بسيار مهم است. محبت در اين دوران باعث پايداري پيوندزن و مرد ميشود. وقت هاي ملاقات دختر و پسر در اين دوران با مشورت خانواده صورت بگيرد. زيرا در اين صورت خانواده عروس آمادگي پذيرايي از پسر را پيدا مي كنند و ملاقات ها نظم دار مي شود كه اين خود يك نياز اساسي است دختر براي ديدن همسر خود آمادگي پيدا مي كند و جذابيت آنها براي هم بيشتر مي شود و توافق دراين ملاقات ها زمينه ساز  توافقات بعدي در زندگي مشترك آنهاست.

مقدمات لازم براي ملاقات:
1- آراستن ظاهر خود، استفاده از عطرها و لباسهاي مورد علاقه همسر
2- خبر دادن به همسر خود از طريق تلفن قبل از  رسيدن به خانه آنها ( در صورت ديررسيدن عذرخواهي كنيد)
3- تهيه هديه درحدتوان خود و سليقه همسرتان و نوشتن كلمات زيبا روي آن
4- پذيرايی با  روي خوش ودرصورت امكان خانواده اتاقي را به ملاقات خصوصي آنها اختصاص مي دهد.
5- در ملاقات خصوصي با گفتار صميمانه بااشتياق و محبت احوالپرسي كنيد.
6- هنگام تقديم هديه به همسر (از كلمات زيبا مثل، دوستت دارم استفاده كنيد و از هديه همسرتان تشكر كنيد.)
7- گفت و گو در ديدارهاي  شما باعث گرمي روابط و شناخت بهتر شما نسبت به يكديگر مي شود.
8- سعي كنيد از همسر خود تعريف كنيد كه باعث دلبستگي بيشترتان شود.
9- درسخن گفتن علايق همسر خود رادرنظر بگيريد و بااستفاده از كلمات زيبا صحبت دوطرفه را هدایت کنید.
10-با صداقت بايكديگر حرف زدن موجب دلگرمي در زندگي شما ميشود. از دروغ گويي اجتناب كنيد چون باعث لطمه خوردن به روابط شما ميشود.
11- همه رازها و اسرار زندگي خودتان را لازم نيست با همسرتان در ميان بگذاريد. از گفتن مسايلي كه به روابط شما لطمه مي زند خودداري كنيد.
12- قهر كردن و تكرار رفتارهاي بچگانه موجب مي شود که همسر شما در ادامه زندگي باشما دچار ترديد شود.
13- اگر در گذشته خواستگار يا خواهاني داشتيد هرگز در اين مورد با همسرتان صحبت نكنيد چون موجب دل سردي و بي اعتنايي و تيرگي روابط شما مي شود.
14- احترام گذاشتن در اين دوران يك امر متقابل است و بالا رفتن احترام باعث ايجاد تفاهم مي شود.

عواملي كه موجب از بين رفتن احترام در دوران عقد میشود:
1- دروغگويي
2- خلف وعده
3- عدم توجه به خواست همسر
4- داشتن توقع بيش از حد توان همسر
5- شوخي هاي زياد
6-محبت نكردن
7- حضور زياد در خانه همسر
8- غرور وتكبر در برابر او
9- ايراد گرفتن ازاو و خانواده اش
10- شكستن حرمت خانواده خود از طريق مختلف
11- جر و بحث كردن
12- مسخره كردن (گفتن كلمات زشت وناپسند)
* همچنين رازداري در دوران عقد عامل مهمي است كه باعث جلب اعتماد بين دونفر مي شود.
در دوران عقددختر و پسر هنوز با خانواده خود بسر مي برند. خودشان رابيشتر متعلق به خانوادشان مي دانند تا به همسرشان، پدر و مادر ممكن است از آنها انتظار داشته باشند اسرار خود را با آنها در ميان بگذارند كه دراين صورت مشكلات زيادي بوجود مي آيد.
البته بعضي اسرار مثل اعتياد، بيماري رواني ياجسمي حاد يامشكلات جدي بايد با خانواده در ميان گذاشته شود تا تصميم درست در اين زمينه گرفته شود.
- ايرادهايي كه در دختر يا پسر وجود دارد را مي توان اصلاح كرد و اين امر باعث موفقيت در زندگي           مي شود.
- بازگوكردن نكات جزيي منفي باعث بدبيني خانواده به همسرتان ميشود در صورت بوجودآمدن اختلاف اعضاي خانواده شما و همسرتان را محكوم مي كنند.
- لازم نيست دختر وپسر تمام رازهاي قبل از ازدواج را با هم درميان بگذراند كه باعث متلاشي شدن زندگيشان در آينده شود (سوء تفاهم و سوء استفاده)
- امتحان همسر در مورد رازداري: اگر همسر شما رازهاي ديگران رابه راحتي باشمادرميان گذاشت بدانيد رازنگه دار خوبي نيست.
- احترام و محبت به خانواده همسر بسيار پسنديده است (احترام به مادر شوهر و مادرزن) و دانستن آنها به عنوان والدين خود
- عيب جويي نكردن از خانواده همسر در حضور او، جر و بحث نكردن در حضور والدين همسر
- پدران و مادران به جاي دخالت منفي، در زندگي آنها حضور مثبت داشته باشند و از آنها حمايت  كنند.
- گردش و تفريح هم دراين دوران لازم است زنان از آنان به عنوان عاملي برای ارزيابي استفاده ميكنند نه افراط نه تفريط كه نه شما راخسيس بدانند و نه بی برنامه.
- خاطرات تلخ را فراموش كنيد تا تفاهم و محبت شما ادامه داشته باشد.
- همسر خود را با ديگران مقايسه نكنيد چون باعث ناراحتي و نارضايتي طرفين مي شود. زنها در اثر اين مقايسه دچار سردي و مردان دچار سوء ظن و بدبيني ميشوند.
- اگر مي خواهيد با مقايسه رفتارهاي ناپسند همسرتان رابرطرف كنيد اشتباه است به تقويت ويژگي هاي مثبت و تشويق او بپردازيد.
 مسائل جنسي در دوران عقد: غريزه جنسي يك نياز اساسي در زن ومرد و ارضاي صحيح آن باعث آرامش فكري و رواني ميشود.
- پسر و دختر ضمن دوران عقد، رابطه ي جنسي كامل خود را به شب زفاف موكول كنند تا اگر عقد آنها به ازدواج منتهي نشد؛ دچار آسيب  و زيان نشوند.
- نطفه فرزند در يك زندگي مشترك پايدار بايد بسته شود.
- بارداري زن در زمان عقد موجب اضطراب او و ناراحتي ومنتقل شدن اين فشار رواني به جنين است.
- بارداري در اين دوران سبب مي شود تا خانواده دختر از اعتماد خود به داماد بكاهند و نسبت به او بدبين شوند چون درشرايط نامناسب مرتكب اين عمل شده است.
- اما اگر زن باردار شد بارفتاري معقول اين مسئله را به خانواده هاي خود اطلاع دهند و هرچه زودتر مراسم ازدواج راطبقه شرايط خواستگاري برگزار كنند تا از تهمت و سوء ظن ناروا جلوگيري شود (انجام معاينه پزشك صحت گفتار دختر را ميرساند قبل از عقد توسط پزشك زنان البته بعضي از افراد اين عمل را توهين به دختر مي دانند ولي براي امنيت خاطر دختر امري مناسب است.)

طولاني شدن دوران عقد
سعي كنيد از طولاني شدن دوران عقد پرهيز كنيد البته بستگي به دختر وپسر و خانواده هاي آنان دارد، مشكلات بيشتر، فشار رواني بر دختر، دخالت هاي ناصحيح خانواده ها بر اثر طولانی شدن این دوران بوجود   می آید معمولا زمان عقد را 6 تا 9 ماه توصیه می کنند.

ازدواج هاي دانشجويي
ازدواج هاي دانشجويي كه درچند سال اخير روبه رو رشد است كه تجربه جديد و مبتكرانه است. زوج هاي دانشجو انتظارات چنداني از حيث معيشت از يكديگر ندارند زيرا زندگي را در معنويت، مكارم اخلاقي و پيشرفت علمي و تخصصي مي جويند و با خصلت قناعت  در كنار يكديگر قرار مي گيرند.
يكي از مواهب ازدواج دانشجويي تنظيم طبيعي فاصله سني والدين و فرزندان است واين امر در تفاهم دو نسل موثر است و ازسازگاري بالايی برخوردار خواهند شد ونشانه هاي همدلي و صميمت و دوستي بين والدين و فرزندان پديدار مي گردد. ازدواج دانشجويي انگيزه زوجين را متحول نموده و اراده هايشان را برمي انگيزد.

آسيب ها و محدوديتهاي ازدواج دانشجويي:
1- انتخاب شتابزده: به لحاظ اينكه جواني دوره تغییر و تحول درابعاد زندگي بويژه درتفكر و نظر و انديشه است بعضاً ممكن است تصميم فعلي جوان چندان ثابت و پا برجا نباشد ودر معرض دگرگوني قرار گيرد اگر دانشجو در همسر گزيني تنها به خواهش دل و احساس و عاطفه اكتفا كند و معيارهاي منطقي و عقلاني را از خودكنار زند امكان آسيب زايي ازدواج وجودخواهدداشت. پس علاوه بر تأثير اوليه كه از طرف مقابل دارند به بازشناسي احساس خود و ارزيابي دقيقتر آن بپردازند و مزايا و معايب آن را در نظر بگيرند. در صورت ترديد با مراكز مشاوره و مشاوران با تجربه و متخصص، مسائل را در ميان بگذارند. و از مصلحت انديشي والدين نيز استفاده كنند.
2- انگيزه هاي ناكارآمد: سالهاي دانشجويي به يك معنا و براي شماري از جوانان به منزله آغاز يك دوره تنهايي است و تنهايي ممكن است زمينه ساز بعضي از غفلت ها شود. جواناني كه از تنهايي رنج مي برند و عوامل جايگزين نيز وجود  ندارد تا اين خلاء روحي را پركنند ممكن است به سهولت با يك ديدار و گفتگو يا وعده و وعيدهايي متقاعد شوندكه ازدواج آنها را از تنهايی مي رهاند و مشكلاتشان خاتمه مي يابد.
لذا در بازشناسي انگيزه ، برخي دانشجويان عامل فرار از تنهايي و هم صحبتي به چشم مي خورد كه مي تواند شرط لازم براي ازدواج باشد ولي كافي نيست. دانشجويان به وي‍ژه دانشجويان شهرستاني بايد ازدواج را پديده اي مهمتر و اساسي تر از (رفع تنهايي) تلقي كنند تا ازدواج موفقي داشته باشند.

3- مقايسه هاي محنت زا : يكي از آفاتي كه زوج دانشجو  و زندگي مشترك آنان را تهديد مي كند مقايسه هاي ميان همسر و  ديگران است. اين مقايسه پنهاني بوده و چون غالباً بروز خارج ندارد ايجاد نگراني در طرف مقابل نمي كند ولي به مرور زمان باعث سردي عاطفي، رنجش و بي تفاوتي در رفتار يكي از همسران يا هر دو می شود. واقعيت اين است كه برخي از زوج هاي دانشجو به لحاظ موقعيت كلاس و عرصه هاي همكاري نزديك در آزمايشگاه ها، كارگاه ها يا فعاليت هاي گروهي باافرادي از جنس مخالف خواه ناخواه آشنا شده و از ويژگي هاي مثبت علمي، آموزشي، اجتماعي آنان آگاه ميشوند و بلافاصله طرف موردنظر را كه از جنس مخالف است با همسرشان مقايسه مي كنند و چون همه يا بخشي از مزاياي  موردنظر را در همسرشان مشاهده نمي كنند به نقطه اي ميرسند كه شريك زندگيشان از چشمشان مي افتد و هميشه درحسرت فرد موردنظر بسر مي برند و اين باعث انجماد عاطفي ميان زوج هاي جوان ميشود.

آداب  و رسوم ازدواج
خانواده ها براساس چارچوب های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی واقتصادی ممکن است در حوزه ی ازدواج، آداب و رسوم متفاوتی داشته باشند. عوامل فرهنگی و اجتماعی شامل دین و مذهب، آداب و رسوم ، نوع پوشش، اعتقادات، باورها، زبان وروش های زندگی می باشد. مسلما آداب اجتماعی رایج در یک جامعه نیز در طبقات اجتماعی و ساکنان قسمت های مختلف یک کشور متفاوت است و گاه در پیوند های زناشویی مشکلاتی ایجاد میکند. اعتقادات وباورها باید قبل از ازدواج مورد توجه قرار بگیرد. و فرد باید همسری انتخاب کند که اعتقادات و باورهایش به اعتقادات و باورهای طرف مقابل نزدیک باشد، در غیر این صورت ممکن است باعث ایجاد اختلافات شود.
یکی ازآداب  و رسوم قدیمی درمورد ازدواج ، رعایت نوبت دربین فرزندان است. این مسئله خصوصادربین دختران خانواده بیشتررعایت می شودتاپسران.خانواده هایی که مقیدبه این عقیده نادرست هستند، براین باورندکه اگردخترکوچکتر زودتر از فرزند بزرگتر روانه خانه بخت شود، دختربزرگتربرای ازدواج دچارمشکل می شود. در بافت قدیمی کشورماهنوزاین رسم پابرجاست.اغلب اوقات دختر با وجود اینکه خواستگارانی دارد، باید منتظر بماند تا خواهران بزرگتر او ازدواج کنند.
بسیاری از آداب ورسوم ملی ما چنانچه منافاتی با شرع مقدس و عقل سلیم نداشته باشد، حامل حکمت ها واندرزهای فراوانی است که در زمان های طولانی و پرفراز  و نشیب روزگاری سخت و پرحادثه به دست ما رسیده است. تعهدات ملی و قومی ما برای حفظ میراث فرهنگی و راضی نگه داشتن خانواده و اقوام، حکم می کند که بر طبق آداب ورسوم خود عمل کنیم و تا آن جا كه می توانیم مغایرتی با مصالح کلی زندگی شخصی و اجتماعی ما نداشته ودر اجرای سنت ها کوشش کنیم.
در جوامع مختلف آداب و رسوم متفاوتی رایج است. گاه عقاید یک خانواده با عقاید خانواده دیگر در تضاد است  و این امر در ازدواج می تواند مسئله آفرین باشد از این روست که ضرورت دارد در زناشویی همه این موارد مورد توجه قرار گیرد پس آداب و رسوم مشابه از معیارهای ازدواج سالم است. وجود مراسم ساده و کم هزینه و جمع شدن تعدادی از اقوام در کنار هم سبب  آشنایی اقوام طرفین و به یاد ماندن آن مراسم می شود.
یکی از مراسم  سنتی و ارزشی ازدواج ایرانی مراسم خواستگاری است .خواستگاری مقدمه ی ازدواج است و هیچ تعهدی برای ازدواج ایجاد نکرده، مرحله ی ارزیابی و مشاهده ی دختر و پسر است اما بله برون زمانی صورت میگیرد که در خصوص مهریه، جهیزیه، زمان عقد و عروسی ، مخارج عروسی و ترتیب مراسم، طرفین به تفاهم و توافق برسند.
معمولاً رسم بر این است که پدر، مادر، یک خواهر و یا برادر بزرگتر و در صورت لزوم یکی از بزرگان فامیل همراه داماد به خواستگاری می روند.
دسته گلی زیبا، نه خیلی گران و نه خیلی کوچک اگر رنگ گلها قرمز، صورتی و یا سفید باشد بهتر است (اما نباید زرد باشد) یا یک جعبه شیرینی از هدایایی است که در هنگام خواستگاری از طرف خانواده داماد آورده می شود.
معمولا رسم بر این است که اولین چای را عروس خانم می آورد! این کار در حقیقت فرصتی است برای   خانواده ی داماد که به رفتار عروس نظر انداخته و بگونه ای او را برانداز کنند. معمولاً درجلسه دوم خواستگاری که به بله برون معروف است طرفین  همه ی خواسته های خود را مطرح میکنند و قرارومدارهاگذاشته میشود.در بین خانواده ها استخاره برای جواب دادن به خواستگار رسم است . استخاره طلب خیر و هدایت از خداوند و کسب تکلیف از اوست. استخاره نباید جانشین تفکر، تعقل، تحقیق و مشورت شود. استخاره جایی جایز است که تصمیم گیرنده بر سر دو راهی باقی مانده و دلایلی برضد و بر نفع تصمیم خود دارد که نمی تواند یکی را انتخاب کند که در اینصورت  به استخاره متوسل می شود.
از دیگر آداب  رایج تعیین مهریه در شب بله برون است . مهریه یا صداق هدیه ای است که از طرف مرد به زن برای نشان دادن محبت و صداقت خویش داده می شود.
این روزها در بعضی از خانواده ها، مهریه وسیله ای برای ارزش و  تشخص ظاهری دخترها شده است و بنظر ظاهربینان هرکسی که مهریه اش  بیشتر باشد ازشخصیت بالاتری برخوردار است. مهریه ازقدیم الایام مرسوم بوده و یک ضرورت اجتماعی است که منسوخ نشده است. مهریه نوعی امنیت خاطر برای دختر محسوب می شود که این روزها ازوجه رایج به سکه ی طلا تبدیل گردیده است .
تعیین مهریه یک امر لازم است اما میزان و اندازه ی آن بستگی  به شرایط داماد دارد. در شرایطی که داماد از هر جهت موجه است، سختگیری در مورد مهریه شیوه ی درستی نیست.
هر چیزی که مالکیت داشته و قابل تملک باشد مثل: پول، طلا، سکه، نقره، زمین، اتومبیل و ... می تواند به عنوان مهریه تعیین گردد . میزان مهریه با عرف و عادت خانواده های دو طرف، قدرت وتوانایی خانواه ی داماد، میزان مهریه ای که برای دیگر اعضای خانواده قبلاً تغیین کرده اند ، می تواند در نظر گرفته شود.
شيربها - در بعضی از شهرها و روستاها قبل از عروسی برای تهیه ی  جهیزیه، از داماد مبلغی پول نقد بعنوان شیربها می گیرند که خود مانع ومشکل بزرگی برای خانواده هاست ویکی از آسیب های آن این است که خانواده ی داماد در مقابل انتظار دارند که جهیزیه ی مفصلی باز گردانده شود، خوشبختانه شیربها، امروزه در بیشتر شهرها منسوخ شده است و جنبه ی قانونی هم ندارد (همان منبع)

مراسم و تشریفات ازدواج
تجمل و تشریفات دست و پاگیر از دیگر آداب غلط ازدواج است . باید نهضتی بر ضد ازدواج های پر خرج و تشریفاتی به وجود آورد که هزینه های زیادی را صرف می کند وانگیزه ای جز چشم و هم چشمی و رقابت های مخرب ندارد.خرج تراشی وهزینه های زیاد در مراسم مختلف ازدواج نه دلیل شخصیت، نه نشانه ی آبرو و نه موجب تحکیم پیوند زناشویی است. ریشه ی بسیاری از کدورت ها، اختلافات خانوادگی و جدایی ها را باید درهمین آداب و رسوم غلط، در همان شب های جشن وسرور پرخرج، مقید به مشتی آداب و رسوم غلط و توقعات بیجا وتوجه افراطی به ظواهر مادی به هنگام خواستگاری جستجو کرد. افسوس که تقلیدهای کورکورانه ،چشم وهمچشمیها، آبروداری های غیرمنطقی افراد را از درک حقایق و واقعیت های ازدواج باز داشته است که حاصلی جز اضطراب ،افسردگی ، تظاهر و زندگی بی روح و اختلالات عصبی و روانی ندارد.
اما در پیوندی که دختر وپسر از روی شناخت بایکدیگر،صمیمیت و تفاهم داشته و والدین آنها بدون سختگیری های بیجا وپس از مشاوره وبررسی آن را تصویب میکنند ودر یک محفل شاد ودوستانه وصمیمانه برگزار میشود،نیازی به تشریفات کمرشکن،پیرایه های ابلهانه،تجملات ومخارج رویایی وافتخارات موهوم ندارد.مسلم است که در چنین ازدواجی ،که بهتر است آن را ازدواج اسلامی وطبیعی بنامیم ، نه از مهریه های کمرشکن وجهیزیه های ریز ودرشت خبری هست ،نه از شیربها و طلا و جواهرات زیاد وگران قیمت وهدایای سر سام آور و آینه شمعدان های غیر ضروری،خرید های  آن چنانی قبل از عقد برای عروسی و خانواده ی او،تقدیم وارسال هدایا در اعیاد و روزهای خاص و بالاخره  تشریفات و اسراف های مراسم عقد وعروسی با هزینه های سنگین و...نکته عجیب و قابل تأمل وتحقیق این است که گروه عمده ای از خانواده ها که از این پیرایه هاوتشریفات زاید وکمر شکن شکایت دارند، ناله می کنند و در مقام بحث با این گونه آداب و رسوم غلط ودست وپا گیر مخالفت می ورزند، درعین حال غالباً به آنها پای بندند و زمانی که خود به عنوان والدین پسر یا دختر در موقعیت قرار می گیرند صورت مسئله را پاک کرده در دام آن افتاده وبه مصیبت وخطا گرفتار می شوند. شاید بتوان گفت که یکی از دلایل این تضاد عقیده وعمل،عدم شهامت کافی وضعف اراده وتفکر و ایمان آنها به مبارزه وشکستن سنت ها وآداب ورسوم موهوم و غلط است.
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی قرن 17 میلادی ،خطاهای مبتلا به ذهن آدمیان را که در تحصیل علم وآگاهی وکشف حقیقت ،مایه گمراهی انسان می شوند بت نامیده واز آنها به عنوان بت های طایفه ای ، شخصی ، بازاری ونمایشی نام برده است.این گونه آداب ورسوم وسنت های ناپسند وانحراف از فطرت خداوندی واسلامی را نیز از جمله بت های فرهنگی وفکری امروزی میهن اسلامی می توان نامید که نیاز به بت شکن وقهرمان های فرهنگی و فکری دارد كه بازگشت به سنن اصیل اسلامی است .
جهيزيه - زوجی که می خواهند زندگی جدیدی را پایه گذاری کننددرآغاز باید حداقل وسایل زندگی را داشته باشند وگرنه مجبورند سر بار دیگران شده واستقلال آنها ازبین می رود.جهیزیه درایران وبرخی کشور ها معمول است وآن عبارت است از تامین اسباب واثاثیه ای برای زندگی که از جانب عروس به خانه داماد  می آورند تهیه جهیزیه در حد اعتدال از سوی خانواده عروس برای برقراری آسایش نشانه محبت و صمیمیت است.
دادن جهیزیه ازطرف خانواده سنت بسیار نیک ونوع دوستانه ای می باشد وبرای شروع زندگی مشترک به زوج کمک خواهد کرد،امادرزمان کنونی تهیه همه وسایل توسط  خانواده عروس تحمیل می باشد و چه بسا سبب می شود خانواده دختر به دلیل ضعف قدرت مالی برای تهیه آن، خواستگاران را رد کنند.میتوان جهیزیه را سبک گرفت وبا تهیه وسایل اولیه ومتوسط زندگی توسط خانواده ، تکمیل آن را به عهده خودشان گذاشت.
جشن عروسي - جشن گرفتن برای عقد یا عروسی نه تنها ناپسند نیست بلکه بسیار مطلوب می باشد. ازنظر اسلام جشن گرفتن برای ازدواج،مستحب است وتوصیه به شرکت در مجالس شادی و عروسی و ولیمه واطعام دادن در هنگام ازدواج خصوصاً در مناسبت های شادی اهل بیت (ع)که هدف ایجاد انس والفت وصفا و صمیمیت است، این امر گواه اهمیت دادن به مقوله شادی وسرور می باشد.
اما آنچه نهی شده ،گناه،اسراف،تجملات وتوقعات بیجا است. اگر خود را از قید وابستگی به نظروعقیده دیگران رها سازید وتنها به وظیفه خود عمل نمایید ،انسان سعادتمندی خواهید بود.
برگزاری جشن های مجلل وخرج های چند میلیونی نه تنها موجب بالا رفتن ارزش وشخصیت شمانمی شود،بلکه هزینه آن در ابتدای زندگی به همسرتان تحمیل شده ودر ادامه این کارها در روحیه دیگران نیز اثرات مخربی دارد وامرازدواج را برایشان مشکل می سازد،وناچار به سمت راه خلاف وفحشا کشیده می شوند.
لازم است دختر وپسر توجه داشته باشند كه صيغه ي محرميت فقط براي آشنايي بيشتر آن دو واقع شده است بنابراين در روابط خود  حدود ومرزها را كاملاً رعايت كنند و روابط نزديكتر را به پس از عقد دايم كه پيمان زندگي مشترك است واگذار نمايند.

آسيب شناسي طلاق
تعريف طلاق
طلاق ازنظر لغوي به معني رها شدن مي باشد و در اصطلاح عبارت از پايان دادن زناشويي به وسيله زن و شوهر. طلاق را اغلب راه حل رايج و قانوني عدم سازش زن و شوهر، فروريختن ساختار زندگي خانوادگي، قطع پيوند زناشويي واختلال ارتباط والدين با فرزندان تعريف كرده اند.
 در حقيقت همانگونه كه پيوند بين افراد طبق آيين و قراردادهاي رسمي واجتماعي برقرار مي شود چنانچه طرفين نتوانند به دلايل گوناگون شخصيتي، محيطي و اجتماعي و ... با يكديگر زندگي كنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطي از هم جدا مي شوند.
طلاق پديده ای است كه بر تمامي جمعيت يك جامعه اثر مي گذارد، زيرا از طرفي بر كميت جمعيت اثر مي نهد، يعني واحد مشروع وا ساسي توليد مثل يعني خانواده را ازهم مي پاشد، از طرف ديگر بر كيفيت جمعيت نيز اثر مي گذارد ، زيرا موجب مي شود فرزنداني محروم از نعمت هاي خانواده تحويل جامعه گردند كه احتمالاً فاقد سلامت كافي رواني در احراز مقام شهروندي يك  جامعه اند. بنابراين آسيب اجتماعي ناشي از اين اقدام نه تنها متوجه اعضاي خانواده، بلكه متوجه كل جامعه و نسل آينده مي باشد. ( azimi, blogfa.com)

عوامل موثر در طلاق
طلاق دلايل گوناگوني دارد اين دلايل متناسب با موقعيت طبقه و جايگاه اجتماعي زوجين متفاوت است. به گفته كارشناسان ازدواج هايي كه در آنها هماهنگي بيشتري ميان زوجين وجود دارد  موفق ترند و كمتر به طلاق مي انجامد. تشابهاتي مانند طبقه اجتماعي، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم ن‍ژاد بودن تشابه دینی ، هم زبان بودن و ... يك ازدواج موفق را رقم مي زند. ازدواجی كه با تشابه نژادي، زباني فرهنگی و اجتماعي صورت بگيرد ازدواجي موفقيت آميز است.


دکتر آقاجانی، جامعه شناس معتقد است :
طلاق به عنوان مسئله اجتماعي يكي از مهم ترين پديده هاي حيات انساني است. مي توان گفت كمتر پديده اجتماعي به پيچيدگي طلاق وجود دارد. علل و عوامل طلاق متفاوتند و اين علل و عوامل يا در لايه هاي عميق اجتماعي قرار دارند يا در لايه هاي ظاهري. اما بايد توجه داشت كه درك، فهم و تفسير لايه هاي عمقي كار پيچيده اي است.»
دكتر آقاجاني علل و عوامل تاثيرگذار در طلاق را اينگونه بيان مي كند:
1) عدم  تفاهم و توافق اخلاقي
2) ناسازگاري و عدم سازش
3) بداخلاقي و بدرفتاري
4) خشونت، كتك زدن
5) تفاوت و تضاد در زندگي
6) تفاوتهاي فرهنگي
7) سوء ظن
8) اعتياد
9) عدم شناخت و درك يكديگر
10) ازدواج دوم
11) دخالت ديگران در زندگي
12) اختلاف سن
13) عدم علاقه
14) بيماري روحي
15) بيكاري
16) عدم توافق در مسائل جنسي (زناشويي)
17) ازدواج اجباري
کاظم فروتن رئیس کنگره سراسري خانواده و سلامت در تهران گفت: بين 50 تا 60 درصد طلاق خانواده ها به علت مشكلات و اختلالات جنسي است كه در بيش از30 درصد از هر دو جنس شايع است. و در ميان طبقات مختلف اجتماعي (بالا، متوسط، پايين)، تفاوتهاي اساسي در علت طلاق وجود دارد به طور مثال، در طبقه پايين جامعه، مهمترين علت طلاق مشکلات مالی عنوان می شود و بیکاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقي و بدرفتاري از جمله ديگر علل طلاق است، تفاوتهاي طلاق در ميان دو طبقه بالا و متوسط نيز مختلف است.
مثلاً مهمترين عامل طلاق در ميان طبقه بالا، عدم تفاهم وتوافق اخلاقي است، در حالي كه درميان طبقه متوسط، تفاوت هاي فرهنگي مهمترين عامل است.

اثرات طلاق
پس از طلاق، به دلايل مختلف ممكن است عزت نفس دچار آسيب شود. بسياري از افرادي كه متاركه كرده اند خود را شخصي ناپسند و فاقد توان كافي براي  ازدواج مجدد مي  دانند. مردان وزنان از لحاظ واكنشي كه در برابر طلاق از خودنشان مي دهند، با يكديگر فرق دارند. مردان گرايش به آن دارند كه طلاق را به عنوان چيزي به ناگهان رخ كرده است، ادراك كنند. زنان بيشتر احتمال مي رود كه آن را به عنوان نقطه پاياني بر يك فرايند طولاني قلمداد كنند. به همين خاطر است كه زنها كمتر احساسهاي منفي را درباره طلاقشان گزارش      مي كنند. طلاق براي زنان تنش زاتر و گسلنده تر است تا مردان.
تحقيقات نشان مي دهد زنان بيش از  مردان، پس از طلاق احساس تنهايي مي كنند مشكلات روحي و جسمي فقدان همسر و تنهايي پس از طلاق موجب مي شود كه اكثر زنان پس از جدايي به ناراحتي هاي روحي وجسمي دچار شوند و همچنان نيازهاي عاطفي خود را در شوهر قبلي خود جستجو نمايند. كمبود معاشرت و تفريح به علت مسائل شهرنشيني در كلان شهر، مشكلات عاطفي زن را مي افزايد، البته مشكلات روحي پس از طلاق به مراتب بيش از صدمات جسماني آن مي باشد. بعد عاطفي طلاق علي القاعده براي زن ومرد مساوی است، مگر شرایط دیگری آن را تغییر دهد. لذا احساس خسارت بیشتر توسط زن در مسئله طلاق، به دوگانگي موقعيت اجتماعي و اقتصادي زن و مرد درجامعه باز مي گردد. زن مطلقه به علت عدم استقلال اجتماعي فاقد پايگاه اجتماعي معيني بوده و به خانواده پدر يا برادر وابسته است. تفاوت زن ومرد در ازدواج مجدد پس از طلاق نياز به موقعيت اجتماعي، اقتصادي متفاوت آنها باز مي گردد. در واقع طلاق يك تهديد اجتماعي براي زن محسوب مي شود. لذا مشكلات زنان در ابعاد مختلف پس از طلاق، بيش از مردان مي باشد.
محمد اكبري (آسيب شناس اجتماعي) معتقد است كه اگر فاصله بين زوجين زياد شود عوارضي متوجه زن و مرد و فرزندان مي شود و اگر بلاخره جدايی رخ دهد به خصوص در ايران بيشترين عوارض را زن متحمل   مي شود. آن هم به دليل نوع نگاه جامعه به قشر زن، محدوديتهاي اجتماعي و نوع نگاه مردان به زنان مطلقه است.
طبق آمارهاي رسمي و غيررسمي، و اظهاراتي كه توسط مسئولين دادگاه خانواده ارائه شده از هر چهار یا پنج ازدواج كه صورت گرفته متأسفانه يك مورد آن به طلاق می انجامد، و بر همين اساس كشور  ما بعد از كشورهایي مثل آمريكا، دانمارك، مصر چهارمين كشور پرطلاق دنيا محسوب مي شود. با توجه به اين كار درمي يابيم كه جمعيت كثيري از زنان كشور در معرض آسيب هاي جدي هستند.   

آسيب شناسي طلاق براي زنان
مشكلات اقتصادي
مهمترين مشكل زن پس از طلاق مسئله اقتصادي است. اين موضوع براي زنان كم سواد و فاقد مهارت به صورت حادتري جلوه مي كند. واكنش اعضاي خانواده نسبت به طلاق و جدايي مختلف است. در برخي موارد آنان نگرانند كه فرد متاركه كننده از نظر اقتصادي مالي به آنها وابسته شود. طلاق مي تواند موقعيت اقتصادي، اجتماعي فرد مانند شغل او را تحت تاثير قرار دهد بسياري از افراد مطلقه (اعم از زن و مرد) پس از طلاق شغل خود را از دست مي دهند. از ديگر مسائل و مشكلات زنان مطلقه، تهيه مسكن و مكاني براي زندگي است كمتر كسي حاضر است به يك زن مطلقه اتاقي اجاره دهد.
انزواي اجتماعي و اختلال در هويت اجتماعي
طلاق شرايطي را ايجاد مي كند كه منجر به از دست دادن حمايت اجتماعي خانواده از فرد مطلقه، كاهش نفوذ اجتماعي وي و حتي گاه تضعيف موقعيت ها و فرصتهاي اجتماعي فرد مي شود. در برخي  مواقع رفتار جامعه با زنان مطلقه به گونه اي است كه احساس تعريف و جايگاه مناسبي را براي وي در نظر نمي گيرد و نسبت به او نگرش منفي وجود دارد.
گوئي آنان افرادي بوده اند كه از تمايلات و خواهشهاي خود پيروي كرده واز برخورد با واقعيات زندگي خودداري كرده اند و منافع خود را بر مصالح خانواده ترجيح داده اند. درواقع ارزيابي بسيار منفي جامعه از طلاق به ارزيابي منفي از شخصيت زن و شوهري كه جدا شده اند تعميم داده مي شود.
زنان مطلقه از گزند طعنه ها و نگاههاي كنجكاوانه دوستان، اطرافيان و آشنايان در امان نيستند. به طور مثال بعضي  معتقدند كه وجود زن  مطلقه در اتاق عقد خوش يمن نمي باشد... مذموم بودن طلاق در جامعه ومقصر شمردن زن در طلاق، منجر به تنگي روابط اجتماعی زن مطلقه مي شود و بدين ترتيب ارزشهاي حاكم  بر جامعه بيش از مشخصات فردي بر مشكلات زنان مطلقه مي افزايد.
از سوي ديگر روحيه جامعه ايراني به گونه اي است كه شخصيت زن را در چارچوب خانواده مي بيند، لذا با شكست اين كانون شخصيت و هويت خانوادگي زن دستخوش اختلال مي شود.

كاهش فرصتهاي ازدواج
زنان مطلقه معمولاً نسبت به مرداني كه متاركه نموده اند، ازدواج مجدد مي كنند از جمله علل اجتماعي اين وضعيت، وجود فرزندان، سن زن و عدم پذيرش مردان جهت ازدواج با زن مطلقه  مي باشد. البته اين امر به علل عاطفي مانند شكست در ازدواج قبلي و عدم تمايل براي ازدواج ونيز عدم اعتماد مردان به موقعيت زنان مطلقه درزندگي زناشويي و عدم روحيه مناسب جهت آغاز زندگي جديد بازمي گردد. در فرهنگ ايراني زنان مطلقه براي ازدواج، از اعتبار كمتري برخوردارند و مردي كه ازدواج نكرده كمتر به سراغ آنها مي رود و در اغلب موارد مرداني كه زنان خود را از دست  داده اند يا همسر خود را طلاق داده اند، به خواستگاري آنها مي آيند،  در اين شرايط  زن مطلقه ديگر نمي تواند آزادانه حق انتخاب داشته باشد و سطح توقعات او ازطرف مقابل، بسيار تنزل مي يابد. و بسياري از شرايط ناگوار را به اجبار پذيرا مي شود، زيرا در غير اينصورت براي همیشه تنها خواهد ماند.

ارتكاب به جرم و بزهكاري
از آنجا كه يكي از كاربردهاي خانواده، ارضاء تمايلات جنسي بوده است، با فروپاشي خانواده، فرد با فقدان ارضاء جنسي مواجه مي شود. چنانچه فرصت ازدواج و تمتع جنسي از طريق مشروع ميسر نشود وفرد چنين نيازي را به دليل تجربه جنسي قبلي شديدتر از  گذشته احساس نمايد، به سوي انحرافات جنسي و فساد اخلاقي (روسپيگري) كشيده مي شود احتمال وقوع اين شرايط علي الخصوص زماني كه فرد با مشكلات اقتصادي و تامين معاش دست به گريبان باشد شدت مي يابد و فرد مطلقه را به سوي مفاسد مالي واخلاقي سوق مي دهد.
بعلاوه طلاق براي زنان پيامدهاي فردي هم در پي دارد. زن پس از طلاق، متحمل پس لرزه هاي روحي وفشارهاي رواني آن مي شود. وقتي زني مي بيند زندگي اي كه با هزار اميد و آرزو شروع كرده بوده از هم پاشيده است، ياس و نااميدي در دلش ريشه مي كند و اين ريشه ها، هر روز گسترده تر مي شوند و زن را گاه تا مرز افسردگي كامل و حتي جنون مي كشانند. زن بيشتر از مرد احساس شكست مي كند و خود را بازنده اي   مي داند كه نتوانسته انتخاب درستي در زندگي اش داشته باشد و يا با وجود انتخاب درست، در ادامه زندگي نتوانسته درست با  مشكلاتش كنار بيايد و با آنها دست و پنجه نرم كند. از سويي زن، مامني براي تسكين روحي و كاهش اضطراب و نگراني  هايش ندارد و از سويي دیگر، همه سعي دارند براي او نسخه هاي جديد بپيچند و يا سرزنشش كنند. يادآوري كشمكش ها و جنجال هاي پيش از طلاق و هنگام دادرسي نيز خود عامل فشارهاي روحي مضاعفي است كه پس از طلاق علاوه بر ديگر مسائل، روحيه زن را آزرده مي كند.
برخي زنان كه در پيگیري طلاق خود را مقصر مي دانند، قطعا در آينده با عذاب وجدان روبرو گشته و آسيب هاي جدي را تجربه خواهند نمودكه تبعات منفي زيانباری را براي ايشان به همراه خواهد آورد. ترس و تنهايي، افسردگي، سرخوردگي، انزوا،  كاهش رضايت از زندگي، خودكشي، پذيرش نقش هاي چندگانه و تعدد نقش ها و به دوش كشيدن مشكلات تربيتي كودكان (در صورت حضانت فرزندان)، مشكلات ناشي از عدم حضانت فرزندان، دلتنگي، سردرد، برونشيت،  آسم، افزايش فشارخون، بي قراري در خواب، احساس عدم سلامتي، اختلال حواس، مشكلات جنسي، پناه بردن به الكل، مواد مخدر و سيگار ونگراني بيش از حد ازدواج بعدي (تا آن حد كه ممكن است آنها را نسبت به ازدواج مجدد دلسرد كند) از عوارض فردي طلاق براي زنان است. زن با از دست دادن حمايت اجتماعي خانواده چه از طرف همسر و چه از طرف بستگان خويش مواجه خواهد شد و با انواع تحقيرها و تهديدها مقايسه مي كند.

آسيب شناسي طلاق براي مردان
از سوي ديگر مردان مطلقه با معضلات متعددي مواجه مي شوند. آسيب پذيري روحي مردان به دليل احساس شكست در اداره ي موفق يك خانواده، تغيير نگاه آنان به زن، آسيب ديدن روابط عاطفي آنان با فرزندان و كم شدن شانس آنان در انتخاب گزينه هاي بهتر براي ازدواج بعدي در وضعيت فردي و خانوادگي آنان موثر است. نكته اي كه كمتر به آن توجه مي شود آن است كه مرد در صورتي كه از يك سو ، اقتدار و منزلتش به رسميت شناخته شود و از سوي ديگر به مثابه موجودي نيازمند، مورد حمايت و مراقبت همسر خود قرار نگيرد، احتمال زيادي وجود دارد كه به رفتارهاي  پرخاشگرانه، كينه توزانه و نامتعادل مبادرت ورزد.
فشارهاي روحي و رواني، ابتلا به انواع آسيب ها مثل اعتياد به مواد مخدر، الكل، اختلافات رفتاري، خودكشي، فحشا و انحرافات جنسي و قرارگرفتن در معرض انواع بيماري هاي عفوني و ويروسي، از دست دادن پيوندها و همبستگي با خانواده، طرد  خانوادگي و اختلاف با ساير اعضاي خانواده تن دادن به ازدواج هاي موقت و ازدواج هاي ثانويه اختلاف بين فرزندان با همسر در صورت ازدواج مجدد، از جمله آثار و پيامدهاي منفي طلاق براي مردان مي باشد.

آسيب شناسي طلاق براي فرزندان
بررسي هاي روان پزشکان نشان مي دهد كه طلاق وجدايي والدين از عمده ترين علل بيماري هاي رواني كودكان است.
جدايي پدر و مادر يك اثر آني و زودگذر نيست، بلكه در تمامي مراحل زندگي فرزندان اثرات منفي و زيانباري را بر جاي خواهد گذاشت. پراكنده شدن اعضاي خانواده و محروميت فرزندان از سرپرستي مشترك والدين پس از فروپاشي و از هم گسيختگي خانواده، آنان را از داشتن مواهب و مزاياي زندگي خانوادگي محروم مي كند و هويت فردي و خانوادگي فرزندان طلاق را مختل مي كند. فرزنداني كه بر اثر طلاق والدين، حاميان اصلي خود را از دست مي دهند، بيش از ديگران در خطرند و به راحتي فريب افراد را مي خورند. طبق تحقيقات انجام شده 70 درصد افرادي كه دچار آسيب هاي اجتماعي مي شوند فرزندان طلاق هستند. از اين روتوجه به مقوله ي پيشگيري از طلاق اهميت خاصي دارد.

تاثيرات طلاق در فرزندان را مي توان به ترتيب زير طبقه بندي كرد :
1- بزهكاري كودكان و نوجوانان، ناسازگاري ها ورفتارهاي ضد اجتماعي آنان
2- فحشا بويژه درنتيجه فقر و ناآگاهي
3- اعتياد كودكان ونوجوانان و استفاده از آنان در توزيع مواد مخدر و ديگر فعاليتهاي غير مجاز
4- كاهش ميل به ازدواج
5- ازدواج زودرس بويژه براي دختران
6- پرخاشگري و ناسازگاري كودكان، فرار از منزل و ولگردي آنان، سوء ظن و بدبيني نسبت به ديگران
7- افت تحصيلي، خودكشي
8- کوتاهی والدين در تعليم و تربيت فرزندان (كه موجب آسيب هاي رواني و اجتماعي شديد براي آنها  مي شود)
9- ايجاد زمينه ي وسواس دردختران و پسران (وسواس تكرار بدون اراده و افراطي اعمال و كارهاي روزانه است)
10- كاهش اعتماد به نفس، بروز افسردگي، اضطراب و ايجاد روحيه پرخاشگري و عصيان درنوجوانان
11- احساس گناه ( فكر مي كند چون شيطان بوده وپدر و مادررا اذيت كرده آنها از هم جدا شده اند)  گيجي و بهت زدگي
12- فرار از خانه (به گفته ي دكتر سيد هادي معتمدي رئيس دفتر آسيب هاي اجتماعي سازمان بهزيستي)  90 درصد دختران فراري از خانواده هاي طلاق و آسيب ديده و درمعرض همسر آزاري هستند.
13- فرزندان پسر طلاق درهمانند سازي مردانه دچار اشكالات زيادي خواهند شد. و در بسياري از موارد تمايلات همجنس گرايانه از خود بروز مي دهند و اتكاي به نفس آنان نيز به شدت كم مي شود.
14- بچه هاي طلاق با گذشت چندين سال نمي توانند ثبات هيجاني و عاطفي خود را بدست آورند. از آنجا كه هسته مركزي شخصيت افراد به نظر بسياري از پژوهشگران روان شناسي در دوران كودكي شكل مي گيرد، اين گونه كودكان در بسياري از موارد دچار اختلالات شخصيتي خواهند شد.

منابع و مأخذ :
1ـ امیدی شهرکی ، مجید ،نبيی ،نوشین ؛ نگاهی نو به ازدواج ، انتشارات سازمان ملی جوانان ، 1387
2ـ افروز ، غلامعلی ، مبانی روانشناختی ازدواج ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1383
3ـ احمدوند ، محمد علی ، بهداشت روانی ، انتشارات پیام نور ، 1387
4ـ بروشور کانون پیوند مهر ، تیر ماه1389
5ـ بانکی پور فرد ، امیر حسین ، مطلع مهر ، انتشارات اصفهان حدیث راه عشق ، 1388
6ـ حسینی ، سید مجتبی ، احکام ازدواج ، انتشارات دفتر نشر معرف ، 1386
7ـ رنجبر ، مریم ، فصل نامه تخصصی روانشناسی بهروان ، 1389
8ـ سایت دانستنی های ازدواج ، آداب و رسوم از دواج ، مهر 1386
9ـ سالاری فر ، محمدرضا ، نظام خانواده در اسلام ، مرکز نشر هاجر ، 1388
10ـ فرجی ، رضا ، بهداشت ازدواج ، جزوه بهزیستی
11ـ فتوگرافی ، شهره ، راهنمای دوران نامزدی و عقد ، انتشارات پیام نور ، 1386
12ـ کیهان نیا ، مریم ، پرسش و پاسخ در حقوق خانواده ، انتشارات مادر ، 1384
13ـ محمودی ، امیر ملک ، راهنمای ازدواج ، انتشارات باقری ، ناشر طاووس بهشت قم ، 1380
14ـ محمودیان ، حسین و همکاران ، دانش خانواده ، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ دهم ، 1387
15ـ محمودیان ، حسین و همکاران ، ازدواج های دانشجویی ، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ دهم ، 1387
16ـ میرمحمدصادقی ، مهدی ، ازدواج ، انتشارات سازمان بهزیستی کشور ، 1384
17ـ نجاتی ، حسین ، روانشناسی زناشویی ، انتشارات بیکران ، 1376


ارسال دیدگاه
دیدگاه شما بعد از تایید در قسمت نظرات نمایش داده خواهد شد.
لطفا نام را وارد نمایید.
لطفا متن دیدگاه را وارد نمایید.